ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .

جایگاه زن در اسلام و در یهود

بسم الله الرحمن الرحیم


جایگاه زن در اسلام


شبهه :
زنان در اسلام برده همسرانشان هستند که باید برای همسرانشان کار ‎کنند. 
پاسخ :
نمی‎دانیم چه مسأله‎ای باعث شده تا این ذهنیّت ایجاد شود. ممکن است افراد یا خانواده‎هایی باشند که نگرش منفی نسبت به زنان دارند، ام تعمیم دادن آن و نتیجه گیری کردن از آن که، اسلام نگرش منفی نسبت به زنان دارد و زنان در اسلام برده همسرانشان هستند درست نیست. باید نگرش اسلام را درباره زن از کتاب‎ها و منابع معتبر بدست آورد، نحوه رفتار و زندگی افرادی که معلوم نیست تا چه اندازه پایبند به اصول و دستورات اسلامی هستند، نمی‎تواند منبع قضاوت و ارزشیابی واقع شود. 
بنابراین دستیابی به پاسخ این سؤال و قضاوت‎ واقع بینانه در مورد آن تنها در صورتی امکان پذیر است که نظر اسلام را درباره زن بدانیم. در یک تقسیم بندی کلی دیدگاه‎ها و رویکردهای متفاوت درباره زن را به سه دیدگاه اصلی می‎توان طبقه بندی کرد. 
1. نگرش منفی نسبت به زن؛ قبل از ظهور اسلام دیدگاه غالب و رایج، دیدگاه بدبینانه و منفی نسبت به زن بود. بینش‎های کلیسایی زن را موجود فرعی و طفیلی مرد می‎دانست، عرب‎های دوره جاهلیت نیز از زن به عنوان برده و وسیله عیّاشی خود استفاده می‎کردند. 
2. زن در اندیشه اسلامی؛ عقیده اسلام و جهان بینی آن درباره زن و حقوق انسانی او، رویکرد نوینی را درباره زن پایه ریزی کرد. اسلام در روزگاری به زن با دید عظمت نگریست که زن را به عنوان موجودی حقیر و پست می‎انگاشتند. 
3. گرایش فمنیستی؛ رویکرد سوم درباره زن گرایشی است که آغاز پیدایش آن به اوایل قرن نوزدهم بر می‎گردد و از آن به فمینیسم یا جنبش استیفای حقوق زنان یاد می‎شد. این گرایش پس از جنگ جهانی اول زمینه ساز طرح برابری حقوق زنان با مردان گردید و امروزه نیز طرفداران این دیدگاه پافشاری بر تساوی حقوق زنان با مردان دارند.[1] 
گر چه در این نوشتار مجال بررسی و مقایسه این سه رویکرد به صورت تفصیلی وجود ندارد و از سوی دیگر ممکن است از اصل موضوع سؤال ما را دور کند، ‌لذا مقایسه دیدگاه‎ها را به عهده خود شما می‎گذارم که پس از مطالعه دقیق در این زمینه ببینید آیا اسلام نظر واقع بینانه‎تر درباره زن و حقوق و جایگاه آن اتّخاذ نموده یا رویکردهای فکری دیگر. بنابراین دیدگاه اسلام را درباره منزلت و حقوق زن به اختصار مرور می‎کنیم. 
دیدگاه اسلام درباره زن در دو حوزه قابل بررسی است. الف. حوزه معرفت شناختی؛ در بینش و جهان بینی اسلامی زن و مرد از جهات بسیاری با هم برابر و یکسانند. هدف خلقت زن ومرد هر دو عبودیت و بندگی خداست، از نظر کسب ارزشها، نیز هر دو در یک رتبه هستند. زن و مرد بودن در کسب ارزشها تأثیری ندارد، بلکه ملاک کسب ارزشها عبارتند از: 
1. ایمان و عمل صالح؛ «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاه طَیِّبَه»[2] هر کس ـ از مرد یا زن ـ کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگی پاکیزه‎ای حیات بخشیم. 
2. تقوا؛ خداوند در قرآن می‎فرماید: ای مردم ما شما را از زن و مردی آفریدیم و شما را گروه گروه و قبیله قبیله گردانیدیم، تا از همدیگر بازشناخته شوید، بهترین شما (چه زن و چه مرد) در نزد خداوند با تقواترین شما است. 
آیات و روایات بسیاری در این زمینه وجود دارد که برای زن اهمیت و جایگاه ویژه‎ای قایل است.[3] این مربوط به نظام اعتقادی و حوزه معرفت شناسی است که به اختصار اشاره شد. 
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که اسلام زن را برده نمی‎داند بلکه از نظر اسلام مقام ومنزلت ویژه‎ای دارد. اسلام در واقع با برده داری زن مبارزه کرد و از زنان تجلیل و احترام خاصی نمود. براساس این جهان بینی که زن از مقام و منزلت خاصی برخوردار می‎باشد، روابط اجتماعی و حقوق خانواده نیز در اسلام تفاوت اساسی؛ رویکردها و دیدگاه‎های دیگر مکاتب دارد. 
ب: جایگاه زن در خانواده؛ اسلام در نظام خانواده نیز برای زن ارزش و اهمیت ویژه قایل است و هیچگاه آن را به عنوان برده نمی‎داند. همانگونه که برای مرد حقوقی را در نظر گرفته است، برای زنان نیز حقوقی را مشخص نموده که باید مردان رعایت کنند. یا به تعبیر دیگر در نظام خانواده و به منظور استحکام آن هم برای مرد و هم برای زن یکسری وظایف در نظر گرفته شده که باید رعایت کنند.[4] 
با توجه به این مطالب لازم است سؤالی را مطرح کنم و آن اینکه اگر مراد شما از کارکردن زن انجام همان وظایفی است که اسلام برای زن در نظر گرفته این هرگز به معنای برده دانستن زنان نیست، اسلام به خاطر حفظ شخصیت زن، وظایفی را به عهده آنها گذاشته است که در حدّ توان‌شان باشد و در عین حال عفت‌شان نیز حفظ شود. وظایف سنگین‌تر به عهده مردان است. و امّا اگر مراد شما از کار کردن زنان، کار در بیرون از محیط خانواده است، این بیشتر محصول نگرش غربی نسبت به زنان است که زنان را وادار کرده است تا پا به پای مردان به سخت‌ترین کارها اشتغال یابند. مسأله دیگری که باعث شده تا زنان این قدر سخت به کار و فعالیت بپردازند، مشکلات اقتصادی و تغییرات بنیادین در الگوهای زندگی است.[5] زندگی امروزه آن چنان سخت و طاقت فرسا شده که زن و مرد را وادار به تحمل این همه سختی و رنج حاصل از کار و فعالیت نموده است. 
پس اگر می‌بینیم زنان امروزه به کار و فعالیت مشغول هستند، به خاطر این نیست که اسلام آنها را برده بداند، بلکه به خاطر مشکلات اقتصادی و تغییر و تحولات الگوهای زندگی است، و اگر علاقه دارید که تعبیر «برده بودن» را به کار برید، بهتر است که انسان امروزی را برده الگوهای زندگی نوین بدانید که فشار اقتصادی باعث شده تا زن و مرد هر دو این گونه سخت به کار و کوشش بپردازند. 
در پایان لازم به یادآوری است که کار و تلاش چه برای زن و چه برای مرد تا جایی که با اصول و ارزش‌های اسلام تعارض و تنافی نداشته باشد، هیچ اشکالی ندارد. و طبق فرمایش حضرت علی(ع) بهترین تفریح و مایه نشاط روح و روان است.در زندگی زنا شویی تشریک مساعی و برداشتن بار زندگی از دوش همدیگر بسیار مهم است. بخاطر همین در اسلام توصیه شده که زن و مرد علاوه بر انجام وظایف خود به دیگری نیز کمک کند.در برخی از روایات به مردان توصیه شده که به زنان در امر خانه داری کمک کنید تا از اجر بالایی نزد خداوند بهره مند گردید و این عمل جزء سیره و منش ائمه(ع) بوده است. از سویی دیگر زندگی زنا شویی خود دارای سختی ها و تکالیف زندگی است که در زندگی حضرت علی و فاطمه(ع) می بینیم که ایشان کارها را بین هم تقسیم کردند به تناسب قوت و قدرت جسمانی و شرائط روحی و طبیعت مرد و حفظ عفاف، کارهای بیرون از خانه به علی(ع) و کارهای داخل خانه به جهت شرائط روحی و جسمانی زن به حضرت زهرا(س) واگذار شد. 

پی نوشتها: 
[1] . برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: مهدی مهریزی، بولتن مرجع فمینیسم، انتشارات بین المللی الهدی، 1378. 
[2] . نحل، 97. 
[3] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمدفنایی اشکوری، منزلت زن در اندیشه اسلامی،‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، 1377. 
[4] . برای مطالعه بیشتر در این خصوص مراجعه شود به: حبیب الله طاهری، سیری در مسایل خانواده، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1370،ص 67 ـ 58؛ و نیز علامه محمد حسین فضل الله، شیوه همسرداری، ترجمه لطیف راشدی، پیام آزادی، چاپ اول، 1373، ص 115 ـ 95. 
[5] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: پاملا آبوت، جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، نشر نی، چاپ اول، 1380. 



منبع: پایگاه اندیشه قم

جایگاه زن در یهود


نقش و جایگاه زن در خانواده 
به لحاظ اجتماعى، خانواده - متشکل از زن و شوهر - هسته مرکزى زندگى است و هر بحثى در این باره، باید با ملاحظه هر دو طرف این واحد اجتماعى صورت پذیرد. روابط عاطفى و معنوى میان زن و شوهر نه تنها از لحاظ پرورش فرزند، که با توجه به خود زوجین نیز اهمیت دارد. تلمود قضیه اى را درباره زنى نقل مى کند که با یک عالم ازدواج کرده بود و هر روز تفیلین به دور بازوى شوهر مى بست؛ او پس از مرگ شوهرش با یک مأمور جمع آورى خراج (شغلى که حکیمان آن را با سودجویى و اخاذى همراه مى دانستند) ازدواج کرد و هر روز صبح بازوبند مخصوص مأمور جمع آورى مالیات را به دور بازوى شوهر جدیدش مى بست. و نیز مرد پرهیزگارى را مثال مى زند که با یک زن زاهد ازدواج کرده بود. پس از جدایى آن دو، زن مجددا ازدواج کرده و شوهر جدیدش را به راه راست هدایت نمود؛ در حالى که شوهر قبلى او با زن شرورى ازدواج کرده بود که او را به فساد و تباهى کشاند. این دو نمونه از روابط متقابل زن و شوهر، ما را به یک ارزیابى واقع گرایانه درباره نقش و جایگاه زن در خانواده رهنمون مى شود. با آن که راه هایى که زنان بتوانند قابلیت خود را در زندگى اجتماعى نشان دهند اندک بود، آنان در عمل، از نفوذ قابل توجهى برخوردار بودند و این امر نه مورد مخالفت قرار گرفت و نه پنهان نگاه داشته شد. افسانه هاى زیادى درباره همسر با صلابت حکیم راو نحمان وجود دارد؛ زنى که نازپرورده خانواده منسوب به پادشاه بود و هیچ کوششى را براى پنهان کردن نفوذ و قدرتش به کار نمى بست و اصرار داشت تا با احترامى خاص با او رفتار کنند. او با این تصور که راو عولا، عالم بزرگ فلسطینى، به او توهین کرده است، پیامى زشت و اهانت آمیز به این عبارت برایش فرستاد: «افراد دوره گرد هم چنان که لباس هاى کهنه از کک انباشته اند، از کلمات پر هستند (وراج هستند). » زنان اندکى مى توانستند اجازه چنین صراحتى را به خود بدهند، اما توهین را هرگز جایز نمى دانستند. این داستان تأییدى بر نفوذ شایان توجه و فراگیر زنان در دوره تلمودى است. 

نقش فعال زنان در دعاوی 
کتوباى رسمى، زن را از مالکیت بر اموالش محروم نمى ساخت؛ اگرچه اداره آن را در صورتى که راه دیگرى پیش بینى نمى شد، به شوهر واگذار مى کرد. از آن جا که زنى که ازدواج مى کرد از حق حضور در دعاوى مدنى به عنوان خواهان، محروم نمى شد، تلمود دعاوى زیادى را برمى شمارد که در آنها زنان در دعاوى مالى، و نه ضرورتا فقط دعاوى مربوط به حقوق زناشویى، نقش فعالى داشته اند. 

حدود فرمان بردارى زن از شوهر 
حدود فرمان بردارى زن از شوهر به طور صریح در سلسله اى از احکام آمده است که اصولا تغییرى در موازنه حقوق و تکالیف پس از ازدواج ایجاد نمى کند. تورات به شوهر اجازه داده است که نذرهاى همسرش را لغو کند، اما علما این حق را به اندازه قابل توجهى محدود کردند. شوهر حق دارد که تنها نذرهایى را که تا حدودى به روابط زناشویى مربوط مى شوند، فسخ کند و از مداخله در هر نذر دیگرى که همسرش بر عهده گرفته، منع شده است. هم چنین پدر مى تواند ازدواج دخترش را فسخ کند و نذرهاى او را ملغى نماید، اما این اختیارات محدود به دختران صغیرى است که هنوز به سن بلوغ جنسى (دوازده سال) نرسیده اند. دختران پس از رسیدن به سن بلوغ، کاملا مستقل مى شوند و نه پدر و نه هیچ کس دیگرى نمى تواند خواست خود را بر یک دختر بالغ تحمیل کند یا تلاش کند که او را برخلاف میلش، به ازدواج مجبور سازد. والدین یهودى همیشه خود را موظف مى دانستند که به دنبال همسرى براى فرزندان خود باشند، اما این امر نشان دهنده حقوق ویژه پدر بر دختر نیست. گذشته از این، این یک رسم پذیرفته شده است که والدین پیک علایق و خواست هاى دختران و پسران خود باشند و به عنوان واسطه در پیوندهاى زناشویى عمل کنند. بنابراین، حکیمان تلمودى زنان را نه مخلوقاتى دون پایه، بلکه بنا به گفته موجز یکى از حکیمان، «ملتى جداگانه» مى دانستند. از نظر آنها یک شبکه جداگانه از عقاید، احکام و رهنمودهاى عملى زنانه وجود دارد که با آنچه براى مردان هست تفاوت دارد و زنان با آن که از بسیارى از فرایض مهم که مردان موظف به رعایت آنها هستند معاف شده اند، از دیدگاه ناب دینى، کم اهمیت تر از مردان به شمار نمى آیند. حتى گفته شده است که «بشارت آن قدوس براى آینده زنان، بزرگ تر از نویدى است که به مردان داده شده است». تمایز میان دو جنس بر پایه یک تقسیم بندى کاربردى است که در ظاهر، جدا از هم دیده مى شوند، اما در حقیقت مساوى اند. 

حجاب در دین یهود 
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب «حجاب در اسلام»، آمده است: «گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند». در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». 
ویل دورانت، که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد». او در توصیف زنان یهودی می گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا می کرد»8در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. 

پوشش کامل در مقابل نامحرم 
در مورد پوشش کامل در مقابل نامحرم در «سفرپیدایش» تورات چنین می خوانیم: و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: «این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟» و خادم گفت: «آقای من است». پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید، سفر پیدایش، باب24، فقره 64 و 65». 

عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر 
ودر مورد عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است، تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره5». 

نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان حتی به نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان پرداخته است در این زمینه در «تورات» آمده: «و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خرام اند و به پاهای خویش، خلخالها را به صدا می آورند. بنابراین، خداوند فرق سر دختران صهیون را کل خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد. و گوشوارها و دستبندها و روبندها. و انگشترها و حلقه های بینی را. و رداها و شال ها و کیسه ها را. و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و برقع ها را. و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد وبه عوض کمربند، ریسمان و عوض موهای بافته، کلی و به عوض سینه بند، زنار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود. مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد. و دروازه های وی ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست، تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 10-8». در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است. برای نمونه در کتاب «روت» می خوانیم:«بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت،تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15». در مورد عروس یهودا می خوانیم: « پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست،تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15». 

لزوم پوشاندن سر از نامحرمان ویل دورانت می نویسد در مورد لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود: اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد. او همچنین می نویسد: ... و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. در کتاب «حکمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب»، برای تایید این که منشا حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی علیه السلامبوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد