عصر شیعه - سید علی غرابات از مدعیان خدایی و ارتباط با امام دوازدهم شیعیان با حکم دادگاه به اتهام ارتداد و همین طور ترغیب به فساد (طبق مواد ۵۱۳، ۶۳۹ و ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی) به اعدام محکوم شد.
وی پس از اعلام ادعای ارتباط با امام دوازدهم شیعیان در شهر سوسنگرد بازداشت شد و پس از صدور حکم اعدام در فردای اربعین حسینی در بامداد چهارشنبه ۶ بهمن ماه جاری در زندان کارون اهواز به دار آویخته شد.
این فرد پس از فعالیتهای گسترده خود و اغفال برخی جوانان استان خوزستان که مشکلاتی را هم برای خانواده ها و ساکنین این مناطق فراهم آورد در چنگال عدالت گرفتار شد، اما برخی از مریدان وی به عنوان پیامبر و فرستاده ویژه این مدعی خداوندی یک بار دیگر دور جدید تبلیغات خود را آغاز کردهاند و برای گسترش دامنه فعالیت های خود، علاوه بر نقاطی از استان خوزستان نیروهایی را به برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز اعزام کردهاند تا از این طریق برای خدای تقلبی خود هوادار جمع کنند! که متاسفانه در این راه به موفقیتهایی نیز دست پیدا کردند.
گفتنیاست، ادعای خدایی در حالی از سوی این فرد مطرح شد که ادعا در این سطح تاکنون بسیار کمسابقه بوده و مدعیان معمولاً با در نظر گرفتن سطح شعور فریبخوردگان، تنها به طرح ادعای ارتباط دائم با امام مهدی(عج) یا برانگیختگی به عنوان پیامبری جدید اکتفا میکردند.
خواندن مناجاتی به زبان عربی مشابه عبارات مناجاتهای اهل بیت(ع) با خداوند از جمله " یا الهی و ربی! یا رب العالمین! یا من خلَقَنی! یا عُدتی فی شدتی! و یا مونسی فی وحشتی! " و سجده دستهجمعی مریدان به سوی این مدعی خدایی صحنه های تکان دهنده ای را رقم زده بود.
کم حرفی از ترفندهای این فرد بوده و از ترس اینکه ممکن است حرفی بزند و تهی بودنش را افراد بفهمند سعی میکند اصلا حرف نزند.
به گزارش آینده روشن، نادر طالب زاده، پژوهشگر و مستندساز تلویزیونی، در همایش صبح قریب پیرامون موضوع توطئه های رسانه ای و جایگاه مهدویت گفت: در حال حاضر قوی ترین رسانه های خبری بهترین کار خود را با موضوع آخرالزمان ارایه می دهند.
وی با ابراز تأسف از کم کاری رسانه ملی در پرداختن به موضوع مهدویت و ترویج مبانی تشیع اذعان داشت: دنیای غرب به طور غیرمستقیم به مسئله مهدویت و آخرالزمان می پردازد و آن را آن طور که می خواهد و با طعنه و مسخره آمیز ارایه می دهد.
وی دلیل اهمیت دادن و پرداختن به مسایل آخرالزمان در غرب را ترس آنها از این موضوع دانست و گفت: آنها برای مهار کردن موضوع مهدویت در تشیع آن را بین ادیان مختلف تقسیم می کنند.
وی جذابیت مهدویت را به دلیل آینده نگری و امید دهندگی آن خواند و اظهار داشت: مهدویت داروی شفا دهنده تمام بشر است و انرژی انتظار بسیار قوی است.
وی ایران را کانون توجه غرب دانست و بیان کرد: عامل تحول در جهان ایران است و جهان غرب از نیروی شیعه می ترسد.
وی به فعالیت شبکه شیعی «سلام» و «پرس تی وی» اشاره کرد و گفت: حضور رسانه انقلاب اسلامی هر جا باشید، بحث آخرالزمان را مطرح می کند. جذابیت شیعه و تشیع آب گوارایی است که حیات بخش است.
همایش سراسری «صبح قریب» از روز شنبه 27 بهمن تا سه شنبه 30 بهمن 86 از ساعت 14 تا 18، در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، واقع در تهران، خیابان حافظ، روبروی خیابان سمیه، شماره 424 برگزار می شود.
گفتنی است در این همایش از چهره های شاخص مهدوی تقدیر خواهد شد و ناشران، مؤسسات، رسانه های جمعلی و سایت های اینترنتی نیز در این همایش نمایشگاه تخصصی مهدویت برپا کرده اند و علاقه مندان می توانند از ساعت 10 صبح تا ساعت 16 از این نمایشگاه تخصصی مهدویت بازدید کنند.
الف) آخرالزمان (پایان جهان) با /000/430/3 مدخل درgoogle با عناوینی نظیر : ب) بازگشت عیسی مسیح با 000/507 مدخل با عناوینی نظیر : در مقالهای دیگر نشانههای آخر الزمان به نقل از انجیل چنین معرفی گردیده است : در مقالهای دیگر هدف بازگشت حضرت عیسی چنین عنوان شده است :امروزه، با رواج شبکه جهانی اینترنت دسترسی سریع به موضوعات مختلف علمی ، فرهنگی ، خبری و .. .. ممکن شده است، امّا شاید برخی از افراد در مورد اینکه آیا مسائل دینی ، اعتقادی و معنوی نیز در اینترنت و در بین سیاستهای مختلف آن جایگاهی دارند یا نه در شک و تردید باشند ؛ با جستوجویی سریع در اینترنت میتوان تردید و شک در این مسأله را از خود دور ساخت و به آماری شگفتانگیز دست یافت و آن اینکه اگر شما با موضوعاتی نظیر «پایان جهان» یا «آخرالزمان» و یا «بازگشت عیسی مسیح» و «منجیگرایی» در هر یک از موتورهای جستجو و یا دایرکتوریهای اینترنت به جستوجو بپردازید حتی فرصت ورق زدن صفحات موجود که هر یک دارای دهها مدخل (Entery) هستند نیز ، نخواهید داشت چه برسد به ورود به هر مدخل و خواندن و مطالعه جزییات آن .
اطلاعاتی که در زیر سعی شده تا به صورت بسیار موجز و مختصر ذکر گردد، تنها بخشی از این اطلاعات گسترده است که با جستوجو در موتور جستجوی (google) به دست آمد است. نظر خوانندگان گرامی را به آن جلب مینماییم :
(www.geocities.com/Athen
s/oracle/9941/)
2ـ جهان چگونه به آخر خواهد رسید .
3ـ آیا بعد از این پایان ، جهان باز هم ادامه خواهد یافت؟
)www.jesus warrior.de/)
4ـ پایان جهان نزدیک است :
)www.aaaa.demon.nl/worldend 2.html)
5ـ خود را برای پایان جهان آماده سازید و ...:
)www.post-gazette.com)
)members.aol.com/jcsaves 7/)
2ـ بازگشت عیسی مسیح و روز خدا
3ـ جلال و بزرگی عیسی مسیح و موضوعات عصر ایمان
4ـ بازگشت عیسی مسیح نزدیک است :
)www.serve.com/exjw/ userspages/Peace.html)
5ـ منابع مذهبی و اطلاعاتی در خصوص ظهور عیسی مسیح
6ـ بازگشت جسمانی عیسی مسیح را تصور کنید
)www.theshop.nent/
gjess/mbpgretum.htm)
7ـ علائم ظهور عیسی مسیح
)users.panola.com)
8ـ بازگشت عیسی مسیح ، واقعیتها ، اهمیّت و نحوه آن:
)www.jokimos.org/vings302.html)
9ـ بازگشت مجدد آقا و نجات دهنده ما عیسی مسیح:
)www.ncinter.net/~ejt/)
10ـ عیسی مسیح عشق را از آسمان با خود میآورد:
)www.believers.org/)
حال در اینجا بد نیست تا پارهای از مطالب عنوان شده در این سایتها و منابع را مورد اشاره قرار دهیم تا با مطالب عنوان شده نیز آگاهی بیشتری حاصل گردد :
در مقالهای که تحت عنوان «بازگشت عیسی مسیح نزدیک است؛ 2 روز = 2000 سال» چنین آمده است :
ما نمیتوانیم زمان دقیق بازگشت عیسی مسیح را تعیین نماییم ، اما پیشگوییهای انجیل نشان میدهد که بازگشت او بسیار نزدیک است و پیشگوییهایی که در رابطه با انتظار و برای ظهور مسیح است خاطرنشان میسازند که وی بعد از 2000 سال بازخواهد گشت . انجیل میگوید : عیسی دوهزار سال پس از عروجش به آسمان دوباره باز خواهد گشت و هزار سال بر روی زمین پادشاهی خواهد کرد که در بخش مکاشفات انجیل به آن اشاره شده است . عیسی مسیح را با قلبهای خود فرا خوانید تا او آقا و سرور شما گردد و نجات دهنده شما و مطمئن باشید که این عمل پیش از آنکه خواست شما باشد خواست الهی است .
در مقاله دیگری تحت عنوان «زمان بازگشت عیسی مسیح» بحث مفصل و مستدلی در مورد زمان بازگشت وی مطرح شده است و چنین نتیجهگیری شده است که خود حضرت مسیح زمان بازگشت و ظهور خود را نمیداند و در انجیل آمده است که : عیسی به حواریون خود گفت من تنها آنچه را که خدا به من مأموریت داده است برای شما آشکار میسازم (انجیل یوحنا 8 : 17) و تنها آنچه را که از خدا شنیدهام برای شما آشکار سازم (یوحنا 15 : 15) . من بسیاری چیزها را برای شما میگویم ، اما آن کس که مرا به سوی شما فرستاده است حقیقت محض است و من به جهانیان سخنان او را میگویم (یوحنا 26 : 8) .
من از خود هیچ چیز ندارم ، بلکه تنها آن چیز را که او به من امر بکند انجام میدهم؛ زیرا من به خواسته خود عمل نمیکنم بلکه به خواسته کسی که مرا به سوی شما فرستاده عمل میکنم . (یوحنا 5030) .
عیسی میگوید : شما نمیتوانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید؛ زیرا این فقط در ید قدرت خداوند است .
هیچ بشری از آن لحظه (زمان ظهور) آگاهی ندارد ، حتی فرشتگان و تنها خداوند آگاه است . (انجیل متی 36 : 24) .
مسیح میگوید : همیشه آماده باشید ؛ زیرا که من زمانی میآیم که شما فکرش را نمیکنید . (لوقا 40 : 12) .
در مقاله دیگری شیوه ظهور حضرت عیسی به این شکل شرح داده شده است که : عنقریب بعد از آن آزمایش سخت روزگاران خورشید تیره و تار میگردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند کرد و قدرتهای آسمانی نیز به لرزه در خواهند آمد و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسمانی آشکار خواهد شد و سپس تمامی قبائل زمین نگران و غمگین میگردند و آنگاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شکوه و قدرت فرو خواهد آمد . (متی 30 ـ 29 : 24) .
در جای دیگری چنین آمده است که از آن آزمایش سخت ، خورشید تیره خواهد شد ، ماه نور افشان نخواهد کرد و سپس عیسی با شکوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگاه تحت امر خود را به اطراف و اکناف عالم روانه خواهد کرد و منتخبان خود را از چهار گوشه جهان از بالاترین نقطه آسمان تا پایینترین نقطه زمین جمع خواهد کرد . (مرقس 27 ـ 24 : 13) .
و در این زمان گفتههای داوود تحقق خواهد یافت ، صالحان وارث زمین خواهند شد و برای همیشه در زمین سکنی خواهند گزید . (زبور داود 29 : 37) . مسیح به زمین بازخواهد گشت و با بر انداختن نظامهای بشری، پادشاهی الهی را بر روی زمین حکمفرما خواهد ساخت . او جهان را از تبه کاری و شرارت خواهد زدود و با جلال و شکوه الهی، به عنوان راه حلی مقدس برای مشکلات فعلی پر خواهد کرد .
الهی ، صالحانه و میانه رو زندگی کنید ، در جهان کنونی به دنبال آن امید مقدس ، ظهور شکوهمند حکومت الهی و عیسی مسیح نجات دهنده بگردید . (13 ـ 12 : انجیل تیطس)
تعابیر بسیار بلندی از همة انبیاء، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباًَ جزء اجتماعیترین موضوعات، بین همة ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعدة منجی است و همه گفتهاند که کار نیمهتمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفتهاند که بزرگترین تکلیف تاریخ، کار بزرگترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیتزدایی و الهیتزدایی شدهاند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیدهاند، و گرچه نام ایشان را نبردهاند، اما همه بشارت ایشان را دادهاند و حتی مکاتب الحادی چون مارکسیسم نتوانستهاند به مسئله آخرالزمان، بیتفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفتهاند، در این خصوص، اعلام کردهاند. یهود، هنوز منتظر مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح (ع) است. همة انبیاء، همة مذاهب و ادیان و فرق، منتظر گشایشی بزرگ در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم کرد که حتی امروز مکتبی که چند دهه برای نفی پایان تاریخ و نفی “غایت” از تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد که اصلاحیات و تاریخ بشر، مبدأ و منتهای روشن ندارد و جهت اصولی خاصی بر آن حاکم نیست، یعنی “لیبرالیزم” که در واقع پنجاه، شصت سال تئوری بافت که تاریخ غایت نداشته و ندارد، آخرین نظریهپردازانشان چون فوکویاما از “پایان تاریخ” سخن میگویند، منتها “پایان تاریخ” با روایت خودشان که تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایهداری است.
در روایات از حضرت مهدی (عج) تعبیر به بهار روزگاران شده است و جزء سلامهایی که به محضر حضرت میشود آوردهاند: “السلام علی ربیعالانام و نضره الایام” درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران.
کسانی که ایشان را دیدهاند، توصیفاتی از شمایل ظاهری او کردهاند و توصیفاتی را نیز پیامبر اکرم (ص) یا ائمه دیگر از این بزرگوار کردهاند و در آثار محققان، چنین منعکس شده است: چهرهاش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه، درشت، جذاب و نافذ، شانهاش پهن، دندانهایش براق، بینی کشیده و زیبا، پیشانی بلند و تابنده، استخوانبندی او صخرهسان، گونههایش کمگوشت و از فرط بیداری شبها، اندکی متمایل به زردی، بر گونة راستش خالی سیاه، عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر لاله گوشها ریخته و نزدیک به شانهها، اندامش متناسب و زیبا، قیافهاش خوشمنظر و رخسارش در هالهای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند پنهان، هیئتش سرشار از حشمت و شکوه رهبری، نگاهش دگرگون کننده و فریادش همهگیر و دریاسان است.
من در بخش نخست عرایضم دو نظریه، دو نقطهنظر به تاریخ انسان و دو تفسیر دربارة فلسفه حیات و مدنیت را به مقایسه میگذارم تا ببینم کدام با “مهدویت” سازگار است و کدام نیست و چرا؟ و در بخش دوم، بعضی روایاتی راجع به ایشان یا منقول از خود ایشان در این خصوص که ایشان چه جامعهای را بنا خواهد کرد و چه حکومتی را خواهند ساخت و مناسبات انسانی و البته حقوق بشر در حکومت ایشان چگونه تعریف خواهد شد را عرض مینمائیم. فهرستوار و سریع مرور خواهم کرد، و البته هر یک از این روایات، خود میتواند موضوع یک کنفرانس علمی یا پایاننامه باشد.
“انتظار” را گفتهاند که سنتز تضاد بین “واقعیت” و “حقیقت” است. “واقعیت” یعنی آنچه هست و “حقیقت” یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفتهاند که انتظار، سنتزی ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، کوبیدن جادة “آنچه هست” تا “آنچه باید باشد”. پس نکتة نخست این است که دو زاویة دید برای تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد: نخست، آنچه از آن، تعبیر به اصل “مسیانیزم” یعنی مسیحیگرایی و موعودگرایی کردهاند و در اینجا، “مسیح” به معنی موعود است و مسیانیزم، دعوت به انتظار است. انتظار برای ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشری که توأم است با وعدة پیروزی قاطع حق و عدل در پایان تاریخ و از آن نیز به اصل “فتوریزم” تعبیر کردهاند. “فتوریزم”، “آیندهگرایی” و نگاه به آینده است؛ ایدئولوژیای معطوف به فردا که میگوید همة خبرها در آینده است، جهان هنوز تمام نشده، محرومان مأیوس نباشند، مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از مبارزاتشان پشیمان نشوند. آنها که دوباره، چهاربار، در نهضت جهانی “اجرای عدالت” شکست خوردهاند نگویند که همه چیز تمام شد. به آینده نگاه کنید، سرتان را بالا بگیرید. شهید دادید، صدمات خوردید، ضایعاتی دادید، در بعضی از جبههها عقب نشستید، اما سرتان را بالا بگیرید. “فتونیزم” یعنی چشمهایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را تصور کنید و با تصور آن، مبتهج بشوید. این ایدهای برای اغوای افکار عمومی نیست.
همچنین برخلاف آنچه بعضی جناحهای پراگماتیست گفتهاند که امام زمان (عج) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید است، باید گفت: نه، امام زمان (عج)، هم حقیقت است و هم اعتقاد به او مفید است. هم حقیقت دارد و هم فایده.
آنها که میتوانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور کنند و درگیر دگماتیزم تجربهگرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر نشدند از پنجرهای که به دست انیباء (ع) به فراسوی عالم ماده و ماورای طبیعت، باز شده به بیرون نگاه کنند، ممکن است پدیدة امام زمان(عج) را فاقد حقیقت و حداکثر، مفید فایده بدانند. در حالیکه واقعیت امر، این است که قصة امام زمان (عج)، اسطوره نیست و نباید متهم به نگاه اساطیری مذهبی شود. قصة امام زمان (عج)، “حقیقت” و “فایده” هر دو توأم با یکدیگرند.
پس یک خط در نگاه به آیندة انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به “مسیانیزم و فتوریزم” کردند و آن را با همین کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذیشعور، هدایت میشود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوشبین و معتقد است که از پس همة ستمها و بیعدالتیها و دروغهایی که به بشرگفتهاند و میگویند، خورشید “حقیقت و عدالت”، طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را با ستمگران تاریخ، وا نخواهد گذارد؛ اما متقابلاً خط دومی وجود دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایهداری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آکادمیها و دانشگاهها پمپاژ میشود و در سطح افکار عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا میشود و نفی ایدة “غایت تاریخ” است.
وقتی میگوییم “غرب”، مردم مغربزمین، مراد نیستند. مردم مغربزمین، آنها که مذهبی و مسیحیاند به “موعود”، معتقدند و علیرغم همة بمبارانهایی که علیه فطرت آنان اعمال شده - ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند – ولی هنوز لطافت باطنی خود را حفظ کردهاند. من به یادم میآورم که با بعضی دوستان در واشنگتن برای دیدار از کلیسایی که بسیار معظم و قدیمی بود و تقریباً حالت موزه داشت و شامل هفت کلیسای تودرتو بود، رفتیم در سالن کلیسا یک دختر دانشجوی آمریکایی را دیدم ایستاده، نی میزند و اشک میریزد، ما رفتیم و شاید ساعتی بعد که برگشتیم این دختر را دیدم که همچنان ایستاده و نی مینوازد. صبح یکشنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه میشود؟ گفت: نذر کرده که در انتظار موعود و به عشق او هر صبح یکشنبه، تا زنده است، بر در کلیسا، نی بزند. این جامعهای است که معنویت، انسانیت و عدالت را در آن، شبانهروز بمباران میکنند با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمیآیند. پس وقتی از غرب، سخن میگویم، منظور من، مردم عادی، ناآگاه و سادة مغربزمین، به خصوص محرومین که حتی فاسدانشان نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد “هژمونی سرمایهداری لیبرال” و حاکمیت هستههای سرمایهداری یهود است که امروزه بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت میکنند، همانها که در انتخابات اخیر که مملو از تقلب بود برای انتخاب یکی از این دو نفر، که هر دو هم حافظ منافع آن هستة سرمایهداری هستند، خرج مغزشویی افکار عمومی کردند و همة این میلیارها دلار از پول همین شرکتها در واقع، سرمایهگذاری و ارباب واقعی غرب و دنیای امروز است و سیستم بردهداری مدرن را همینان رهبری میکنند و محافظهکارترین هستة قدرت در طول تاریخ بشر، همین هستة تفکر لیبرال است که آمریکا و غرب را رهبری میکند. حال چرا محافظهکار هستند؟ زیرا وضع موجود در دنیا باید به نفع آنان حفظ بشود. این وضع چگونه حفظ شود؟ ابتدا باید بباورانند که وضع موجود در جهان و اتفاقی که در دهههای اخیر در دنیا افتاده و ایدئولوژی لیبرالیزم در ذیل منافع سرمایهداری جهانی و صهیونیزم، معادلة “قدرت و ثروت” را تعریف میکند، عین عقلانیت است و همه هم باید باور کنند و به ما بباورانند که اتفاقی که اسم آن را مدرنیته میگذارند، آخر خط تاریخ است.
میخواهند بگویند که هیچ مدینة فاضلهای برتر و پیشروتر از وضع کنونی در جامعة جهانی که ما آن را رهبری میکنیم، نه فقط وجود خارجی ندارد، بلکه حتی وجود ذهنی هم نمیتواند داشته باشد. پوپر در مصاحبهاش با اشپیگل، چند سال پیش از مرگش گفت امروز مدینة فاضله در کل تاریخ بشر، جامعة ایالات متحده است. مصاحبهگر از او پرسید در جامعهای که هر 8 ثانیه، یک قتل و هر 9 ثانیه، یک تجاوز جنسی صورت میگیرد و جامعهای که بزرگترین منبع درآمدش مواد مخدر و سلاحهای کشتار جمعی هستهای، شیمیایی و میکروبی است چگونه مدینة فاضله و پایان تاریخ است؟ او پاسخ میدهد که اصل ضرورت فکر کردن به “مدینة فاضله” دروغ بزرگی بوده که به ما گفتهاند. هیچ مدینة فاضلهای در انتهای تاریخ وجود ندارد و نباید به آن فکر کرد و این فکری انحرافی در ذهن بشر و باوری اساطیری است، یا فوکویاما، نظریهپرداز سرمایهداری آمریکا، گفت: اگر تاریخ پایانی هم دارد پایان آن، همین جامعة فعلی ایالات متحده آمریکاست. این تفکر محافظهکاری است.
“کنسرواتیزم” دفاع از وضع موجود جهانی و دفاع از هرم قدرتی است که هماکنون بر دنیا حکومت میکند و در رأس آن سرمایهدارها هستند و همة ملل دیگر، ملتهای شرق، جنوب و همه، قاعدة این هرم و بردگانی هستند که رأس هرم قدرت را بر دوش خود باید بکشند. امروزه ثروت در دنیا چگونه تقسیم شده است؟ چند درصد بشریت، چند درصد ثروت و زمین را در دست دارند و معنی این آمار مبین چیست؟ و اگر کسی بگوید این وضع، باز ادامه پیدا کند، به چه معنی است؟
در روایت آمده است که امام زمان (عج) فاصلههای طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهند زد. در روایت داریم که در زمان مهدی ما، هیچ انسان گرسنهای در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این آن مهدویتی است که ما به آن معتقدیم و همة ادیان به آن معتقدند، ولی هیچ کس به اندازة شیعه، راجع به آن جامعة آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته است. و شاید دیگران، آگاهی شفاهی از وضعیت نداشتهاند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز میداند، روش حکومت او را توصیف کرده است و شاید در هیچ مکتب دیگری چنین نباشد. شما در اُپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و غرب، بشارت آخرالزمان را میبینید، ولی هیچ جا به اندازة منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرفها، شعارها و نحوة انقلاب و حاکمیتش بحث نشده است. هدف عمدة نظام لیبرال سرمایهداری که میگوید ما با “مدینة فاضله”سازی و مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیکالیزم انقلابی، با فوندامنتالیزم و با ایدئولوژی، مخالفیم. و با هر نوع اصولگرایی، حتی غیردینی آن مبارزه میکند، این است که در افکار عمومی بشر، به خصوص در دانشگاههای شرقی و اسلامی، در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نباید که عجب!! پس مدرنیتة سرمایهداری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند!! آنها میخواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. میگویند این جا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پائین بیایند. توجه داشته باشید نمیگویند که همة بشریت در سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابریها بردارند. چون اگر معنی “جهانی شدن” این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، مورد قبول است، اما جهانی شدن که آنان میطلبند به معنی “آمریکایی شدن” است؛ جهانی شدن از نوعی که در رأسش، سرمایهداران حاکم بر آمریکا باشند و بقیة بشریت، قاعدة آن هرم باشند.
گلوبالیزیشن غربی، توجیه ستم غربی بر جهان است. اینان با “گلوبالیزیشن مهدوی” مخالفاند و به گلوبالیزیشن سرمایهداری آمریکا فراخوان میکنند. اگر گلوبالیزیشن، عبارت باشد از جهانی کردن آمریت آمریکا و منافع سرمایهداری حاکم بر آمریکا، صهیونیزم و انگلیس، این گلوبالیزیشن فقط به نفع آنهاست و همان را ترویج میکنند، این “جهانی شدن” همة فرهنگها و ایدئولوژیهای مقاومت را میبلعد و هضم میکند، اما اگر بگوییم که ما گلوبالیزیشن را قبول داریم، اما نه با معیارهای سرمایهداری یهود، بلکه با معیارهای امام مهدی (عج) که میگوید در تمام دنیا هیچ انسان گرسنهای نباید باشد و نباید در گوشة افریقا بچههای یازده ساله وزنشان به اندازة بچههای شش ماهة واشنگتن و نیویورک باشد و نباید استخوان دندهها و پهلوهایشان پوست آنها را بشکافد و از زیر پوستشان بیرون بزند، آنها این گلوبالیزیشن مهدوی یعنی عدالت جهانی را پس میزنند و آنگاه توهم و یوتوپیا میدانند، چون امام مهدی (عج) امنیت را برای همه، نه فقط برای سرمایهدارهای غرب، میخواهد. روایت داریم که در زمان حکومت جهانی امام مهدی (عج) امنیت بدان حد بر جهان، حاکم میشود که یک دختر نوجوان بدون کمترین توهین و تهدیدی به تنهایی از این سوی عالم به آن سوی خواهد رفت. این در روایات ماست. گلوبالیزیشن مهدوی یعنی امنیت برای همه، امنیت برای دخترهای آفریقا، مکزیک، غنا و افغانستان، نه فقط برای دختران سرمایهداران نیویورک. اما تفکر جهانی شدن از آن نوع که لیبرالسرمایهداری میگوید و میخواهد، در واقع عین “محافظهکاری” است، لذا این در مقیاس جهانی، با اصولگرایی، با مدینة فاضلهسازی، با ایدئولوژی و حاکمیت ارزشها مخالفاند و میگویند که ارزشها اصولاً مفاهیم غیرعلمی و مقولات غیرعقلانیاند و لذا مسائلی شخصی بلکه جزء وسایل شخصی!! است و ارزشها، شخصی و نسبی است پس ربطی به حکومت و امر عمومی (پابلیک) ندارد و سکولاریزم همین است.
خط تبلیغاتی آنان، این است که سخن گفتن از مهدویت و گلوبالیزیشن و وعدة عدالت جهانی، خیالبافی است و ممکن نیست. در بحثهای دانشگاهیشان همین را بلغور میکنند تا تز کنسرواتیستی را جهانی کنند و نیز میگویند این ایده، اساساً ایدئولوژیک، توتالیتر و تمامیتطلب است و یعنی چه که یک نفر به نام مهدی (عج) میخواهد بر کل دنیا حکومت واحد برقرار کند؟!
چون در روایت داریم مهدی (عج) با برهان و شمشیر، از راه انقلاب جهانی به حاکمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت ایشان با مسیحیان به وسیلة انجیل حقیقی و با یهودیان به تورات حقیقی احتجاج و استدلال میکند و برای هیچ کس، عذر و بهانهای نمیگذارد و اغلب مردم با منطق و برهان و موعظه و رحمت، متقاعد میشوند و آنها که لجاجت میکنند با شمشیر، اصلاح خواهند شد و بشریت دیگر جز مسلمان نخواهند بود.