ضد شیطان پرستی

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .
ضد شیطان پرستی

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .

گسترش موعود گرایی


اشاره: غرب در طول قرون متمادی به اشکال و روش های مختلفی به دشمنی و خصومت با موضوع مهدویّت و امام عصر (ع) پرداخته است. گاه این دشمنی ها در عرصه ی رسانه ها بوده و گاه در لا به لای نوشته ها. دایرةالمعارف ها مجموعه هایی هستند که مخاطب خود را در کوتاه ترین مدّت با موضوعات بسیاری آشنا می سازند و از همین رو محل مراجعه ی افرای قرار می گیرند که می خواهند به طور اجمالی با برخی از موضوعات آشنا شوند. بریتانیکا یکی از چندین دایرةالمعارفی است که در این سال ها با قلم جمعی از نویسنگان منتشر شده است. در این اثر ذیل دو مدخل به موضوع مهدویّت پرداخته شده که در مقاله ی پیش رو به تحریف های آن پاسخ داده شده است. لازم به ذکر است این مقاله در نخستین جشنواره ی برترین های مهدویّت (ویژه ی مطبوعات) در سال 1381 از جمله آثار برگزیده شناخته شد. 
دایرة المعارف بریتانیکا در سال 1996 میلادی به شکل لوح فشرده منتشر و در دسترس علاقه مندان آن قرار گرفت. دایرة المعارف بریتانیکا علاوه بر داشتن مقالاتی در زمینه ی علوم تجربی، دارای مقالاتی در زمینه ی علوم انسانی و علوم مذهبی نیز می باشد. تهیه کنندگان این دایرة المعارف در مورد معرفی امام زمان (ع) مقالاتی را ارائه داده اند. بررسی این مقالات نشان می دهد که نویسندگان آن ها اطلاع چندانی از موضوع مهدویّت در اسلام نداشته اند و در بسیاری از موارد، اطلاعات غلط و تحریف شده ای درباره ی ولی عصر (ع) به استفاده کنندگان از این دایرة المعارف ارائه داده اند؛ آنگونه که هر چند انسان خوش بین باشد، نمی تواند برخی از نادرستی ها را در این مقاله نادیده انگارد و جای این پرسش باقی می ماند که چرا نویسندگان دایرة المعارف، در این زمینه به منابع و مآخذ معتبر و مستند شیعی و سنّی مراجعه نکرده اند. در حالی که عالمان و پژوهندگان شیعه از صدر اسلام تا به امروز کتاب های ارزشمندی در موضوع مهدویّت تدوین نموده اند، و مقاله نویسان بریتانیکا می توانستند به راحتی با حوزه های علمی تشیع و مراکز تحقیقاتی در ایران یا سایر نقاط جهان تماس برقرار نمایند و از آثار اصیل و منابع معتبر تشیع و تسنن بهره ببرند، و اطلاعات کاملی نسبت به امر مهدویّت به دست آورند. 
این مورد و دیگر موارد از این دست، نشانگر آن است که نه تنها بسیاری از مستشرقان و اسلام شناسان غربی، بلکه مراکز مهم تحقیقی غرب نیز، در بررسی عقاید آئین تشیع و مکتب اهل بیت (ع) در پی آن نبوده اند که آنچه را می نویسند، مستند به مراجع دست اوّل و مآخذ معتبر شیعه و سنی باشد. از این رو یک دانش پژوه و محقّق مسلمان ، برای دریافت معارف دینی و حتی تاریخی خود، نمی تواند به آثار تحقیقی و تجزیه و تحلیل غربیان، به چشم وثاقت و اطمینان بنگرد و به آن ها مراجعه نماید، تا چه رسد که آن ها را مبنای نگرش و تحقیق خود قرار دهد. در این نوشتار ، به نقد دو مقاله تحت عناوین: «آخر الزمان در مذاهب اسلام و زرتشت» و «مهدی»، از دایرة المعارف بریتانیکا پرداخته شده است. در این جا به یادبود، چکیده ای از بخش اوّل مقاله ی یاد شده آمده و خوانندگان گرامی برای مطالعه ی بیشتر می توانند به لوح فشرده ی ماهنامه ی موعود و اصل مقالات مراجعه کنند. ذکر این نکته ضروری است که پاسخ تمامی شبهات و اتهامات وارده در دو مقاله ی مذکور و دیگر موارد، در سخنان معصومین (ع) و آثار بزرگان و علمای تشیع و حتی برخی از علمای اهل سنت با بهترین شکل، موجود بوده و با مراجعه به آن ها جای هیچ گونه تردید و ابهامی باقی نمی ماند. بنابراین در این مقاله صرفاً به جمع آوری و نقل پاره ای از این پاسخ ها اقدام شده است. امید آنکه این تلاش ناچیز، در کنار خدمات ارزشمند مرزداران عالم تشیع مورد لطف و عنایت حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنا فداه، قرار گیرد. 

پاسخ به شبهات

نویسندگان مقالات مزبور معتقدند: «اسلام دینی نیست که در آن ظهور منجی انتظار برود و جایی برای مسیح نجات بخش در آن وجود ندارد». 
برای پاسخ می گوییم: اسلام دینی است که اساس تعلیمات خود را بر تذکرات فطری پایه گذاری کرده، از فطرت انسان ها به عنوان گنجینه ی عظیمی از ودیعه های الهی بهره برده و آن را پشتوانه ی اصول معارفی و تربیتی خود قرار داده است. یکی از اصول غیر قابل انکار فطری که همواره در طول تاریخ بشری توسط ادیان و مذاهب تکرار شده ، موضوع فرا رسیدن روز موعودی است که عموم رسالت های آسمانی با همه ی ابعادشان اجرا شوند و پس از رنج های طولانی و نگرانی های جان فرسا، انسانیت مسیری مطمئن و قرار گاهی مجهز برای تلاش های آرمانی خود بیاید. شهید صدر در این زمینه می گوید: «انتظار آینده ای این چنین، تنها در درون کسانی که با پذیرش ادیان، جهان غیب را پذیرفته اند راه نیافته، بلکه به دیگران نیز سرایت کرده است. تا آنجایی ک می توان انعکاس چنین باوری را در مکتب هایی که جهت گیری اعتقادی شان، با سرسختی، وجود غیب و موجودات غیبی را نفی می کند، مشاهده کرد. برای مثال، در ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را بر اساس تضاد ها تفسیر می کند نیز روزی مطرح است که تمامی تضاد ها از میان می رود و ساز و آشتی حکم فرما می گردد. 
بدین سان می بینیم که تجربه ی درونی که بشریت در طول تاریخ در مورد این احساس داشته، در میان دیگر تجربه های روحی، ازگستردگی و عمومیت بیشتری برخوردار گردیده است. 
دین اسلام نیز در عین حال که به این احساس روحی همگانی، استواری می بخشد؛ با تأکید بر این عقیده که زمین همان گونه که از ظلم و بیداد پر شود؛ از عدالت و داد گردی آکنده خواهد گشت، به این احساس، ارزش عینی بخشیده و جهت فکری باورمندان به این اعتقاد را، به سوی ایمانی به آینده ی روشن، متوجه می سازد. نگاهی به ادبیات مذهبی در ادیان الهی و حتی آیین های بشری نشان دهند ی اعتقاد دیرینه ی انسان ها به روز موعود است که در آن عدالت به دست مصلحی جهانی، در سر تا سر آفاق گسترده می شود. تکرار اصل ظهور یک منجی و نیاز به آن، دلیلی بر فطری بودن این احساس است. 
اعتقاد به ظهور یک منجی موعود، نه فقط در دین مسیحیت بلکه در دیگر ادیان الهی یا حتی آئین های بشری مورد بحث و تأکید قرار گرفته است. به عبارت دیگر این امر یک اعتقاد فطری است که در طول تاریخ بشری توسط سفیران الهی پیوسته تذکر داده شده است. امّا ویژگی اسلام به عنوان آخرین دین الهی در این است ک جزئیات این امر را نیز مورد بحث قرار می دهد و ریشه های فطری بودن عقیده به مهدویّت را نیز بیان می کند. 
محمد بن یعقوب کلینی (م 328ق.) در «کافی» به اسناد خودش از حمران بن اعین، از ابوحمزه از امام باقر (ع) نقل می کند که فرمود: «خداوند از پیامبران میثاق و پیمان گرفت و فرمود: آیا من پرودرگار (مالک) شما نیستم؟ گفتند آری، سپس فرمود: «و اینکه این محمد (ص) رسول من است و علی (ع) امیرالمؤنین و جانشینان بعد از ولیّ امر من و(اولی به تصرف) و خزانه داران علم من هستند و همانا به وسیله ی مهدی (ع) دین خود را یاری می کنم و دولت خود را توسط او نمایان می سازم، و با او از دشمنانم انتقام می گیرم به وسیله ی او با گردن نهادن یا اکراه، پرستیده می شوم. گفتند ای پروردگار ما، اقرار کردیم و گواه هستیم». 
این روایت نشان می دهد در عوالم قبل از این عالم، هنگامی که خداوند میثاق توحید را از پیامبران اخذ می کرد، میثاق ولایت چهارده معصوم را نیز از آن ها اخذ کرد. این اخذ میثاق در روایت های متعدّدی در مورد تمام انسان ها وارد شده است. 
نویسنده ی مقالات بریتانیکا در مورد مهدی (ع) ادّعا کرده است که عقیده به مهدی در دروه های اغتشاش و عدم امنیت مذهبی و تحولات سیاسی اوایل اسلام (قرن های هفتم و هشتم میلادی) رواج یافته است. 
با توجه به آنچه در مورد فطری بودن اعتقاد به ظهور منجی گفته شد، رواج اعتقاد به مهدی، در دوره های اغتشاش و عدم امنیت مذهبی و سیاسی، نه تنها تردیدی در اصل مهدویِت ایجاد نمی کند بلکه تاکید دیگری بر فطری بودن آن است، زیرا امور فطری هنگامی ظهور و بروز پیدا می کنند که انسان با مشکلات و مصائب شدیدی رو به رو می گردد. در آن هنگام که کشتی آسیب دیده در دل دریایی طوفانی دچار امواج می شود مسافران کشتی هر لحظه خود را در ورطه ی غرق شدن می بینند، بر اساس فطرت، ناخودآگاه متوسل به یک نجات دهنده می شوند که می تواند آن ها را نجات دهد و شروع به دعا برای نجات خود می نمایند. در صحنه ی اجتماعی نیز هرگاه امنیت و عدالت در جامعه دستخوش آسیب گردد همان یادآوری فطری باعث می شود افراد جامعه به وجود منجی که می تواند امنیت و عدالت را برقرار کند، متوسل گردند و انتظار ظهور چنین شخصی را دل بپرورانند. 
البته در چنین مواقعی همواره افرادی وجود دارند که بنابر دلایل مختلف مانند حس جاه طلبی، دخالت بیگانگان یا حتی انگیزه ی اصلاح اجتماعی، خود را به نام همان منجی موعود می نامند، و مقام وی را مدّعی می شوند. در حقیقت هنگامی کالای تقلبی رواج پیدا می کند که نوع اصیل آن نیز وجود داشته باشد. و اگر طلایی وجود نداشت کسی نیز به عرضه ی طلای تقلبی اقدام نمی کرد. بدیهی است که از نظر شیعیان تمامی ادعا کنندگان در مقالات بریتانیکا غیر واقعی و دروغین می باشند، زیرا همگی آن ها علاوه بر نداشتن علایم امامت، نتوانستند به صورت جهانی به گسترش عدالت اقدام نمایند. 
نویسنده ی مقاله ی بریتانیکا مدّعی است که قرآن کتاب مقدّس اسلامی اشاره ای به او یعنی مهدی (ع) ندارد و به هیچ حدیث قابل اعتمادی، یعنی گفته ی منسوب به محمد (ص) نیز در مورد مهدی نمی توان اشاره کرد!! 
مراجعه به برخی آیات قرآب بطلان این ادّعا را نشان می دهد، که از جمله می توان به آیات ذیل توجه نمود: به صراحت این آیات دین اسلام به رغم خواسته ی کافران و مشرکان باید بر تمام ادیان جهان چیره شود و این هدف و اراده ی خدای متعال است. باید از مدّعیان پرسید آیا تاکنون چنین اتفاقی در جهان افتاده است؟ و اسلام بر همه ی ادیان غالب و چیره گشته یا هنوز باید برای تحقق این فرموده ی خدای متعال در انتظار بود و چشم به راه آن کس که رسول خدا (ص) به وی بشارت داده، که این کار به دست توانای او انجام خواهد شد. 
انسان در شگفت می شود که چگونه حقایق نادیده انگاشته شده و افرادی که گویا از همان مصادیق بارز مخالفان در آیات فوق هستند به کتمان یکی از برجسته ترین و بارز ترین عقاید اسلامی که توسط رسول خدا بیان شد، پرداخته اند. روایات منقول از رسول خدا (ص) در امر قیام مهدی (ع) از منابع سنی و شیعی افزون بر صد ها حدیث است که در صد ها کتاب و اثر آمده است. 
قیام حجّت حق در آخر الزمان تا آنجا قطعی است که اهل سنّت از رسول خدا (ص) نقل کرده اند که فرمود: «هر کس قیام مهدی را انکار کند همانا بر آنچه بر محمد نازل شد، کفر ورزیده است». 
روایات انبوهی که بسیاری از آن ها فوق حد تواتراند از طریق اهل سنت در قیام مهدی (ع) از سوی رسول خدا (ص) نقل شده که از آن جمله است: «اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند بزرگ آن روز را طولانی خواهد کرد تا اینکه برانگیزد در آن روز مردی را ازفرزندانم که نام او نام من است». 
«مهدی حق است و از فرزندان فاطمه (س) است». 
در مجلدات اوّل و دوم از دوره ی پنج جلدی «معجم احادیث الامام المهدی» بیش از پانصد و چهل حدیث به نقل از رسول خدا (ص) آمده است که بیشتر آن ها از طریق اهل سنت روایت شده است. منابع و مآخذ این دو مجلد 408کتاب و رساله می باشد که حدود بیست اثر از آن ها از شیعه و همگی مآخذ دیگر اهل سنت است. در این آثار انبوه ویژگی های فراوانی از مهدی (ع) و قیام و نهضت جهانی او ترسیم شده است. 
نکته ی مهم تر آنکه امر قیام مهدی در آخر الزمان تا آن پایه قطعی بوده که اهل سنت آثار مستقل در موضوع مهدی و قیام او نگاشته اند. از جمله در خلال «کتاب نامه ی امام مهدی (ع)» نوشته ی علی اکبر مهدی پور که بیش از دو هزار اثر تألیف شده در باب مهدویّت را معرفی نموده، هفتاد نوشته مستقل از اهل سنت نیز شناسانده شده است. همچنین مؤلف این اثر، در مقدمه ی خود می نویسد: «هم اکنون بیش از یک صد جلد کتاب مستقل، از علمای اهل سنت در دست داریم که پیرامون آن موعود جهانی، نگارش یافته است». 

سینماى آخرالزمانى و مهدویت


موعودگرایى و مفاهیم آخرالزمانى، بستر دراماتیکى براى سینماى هالیوود است. تعداد فیلم‏هایى که مستقیماً یا ضمناً با این تم‏ها ساخته شده‏اند، فوق انتظارند. جاذبه‏هایى که دنیاى نادیده و موعود در انتهاى خود با خود حمل مى‏کند، پر از اکشن، اهریمن، نجات دهنده و قدرت‏هاى محیرالعقول و گسست‏ها و پیوندهاى غیرمنتظره، در زمان و مکان است و مگر سینما به چیزى جز اینها استوار مى‏شود؟ جاذبه‏هاى بصرى و دراماتیک برخى از این فیلم‏ها نظیر آرماگدون، ترمیناتور، ماتریکس و...، هوش از سر تماشاگر عادت زده مى‏برد و ما را از نکته‏هاى اساسى‏ترى غافل مى‏کند. پایه‏هاى تئوریک و معرفتى این تصور از موعودگرایى بر چه پایه‏اى بنا شده است و این که با تماشا و دقت در مبانى این سینما، دچار چه حس منفعلانه‏اى مى‏شویم؟ 
ساده نگرانه‏ترین حرکت، شبیه‏سازى مفاهیم این سینما با مشترکات لفظى آن در تشیع و آه و حسرت و آرزو براى ساختن فیلم‏هایى با مضمون صریح‏ترى درباره مهدویت و انتظار است که حتى در میان برخى نویسندگان و منتقدین هم دیده مى‏شود! در ادامه این نگرش، سعى در پیدا کردن اسرار و رموز صهیونیستى و استکبارى و پیچاندن همه آن چه در فیلم دیده مى‏شود، براى اثبات مقصود دل و محکوم کردن سازنده و نویسنده است؛ بدون توجه به درستى یا نادرستى ادعاها و مستندات. 
در این میان، آن چه بیش از هر چیز خودنمایى مى‏کند، سینما است. محکوم کنندگان و آرزومندان، هیچ کدام به مبانى سینما توجهى نمى‏کنند و فارغ از باید و نباید ذات این هنر (صنعت) به مضمون و بیشتر از آن به پشت پرده سینما نظر دارند. سینما براى حیات و رشد خود، نیاز به درنوردیدن عرصه‏هاى تازه و حتى ممنوع براى داستان‏پردازى دارد. در این میان، هر قدر فضاى تاختن اسب خیال، خصوصاً در امور غیرمحسوس بازتر باشد، صنعت‏گران هالیوودى، عشق بیشترى به آن مى‏ورزند. 
امروز در سده دوم تاریخ سینما، هیچ بخش جذابى از کتاب مقدس و آثار و افسانه‏هاى کهن و اعتقادات افسونگر ادیان و مکاتب الهى و غیر الهى، از دیدرس آنها دور نمانده است. اعتقاد به موعود و منجى و اجراى آخرالزمان که فصل مشترک همه ادیان است نیز دستمایه جذابى براى بسیارى از کارگردان‏ها و تهیه‏کنندگان شده است؛ اما تنها چیزى از این مفاهیم در چرخه تولید سینما به کار گرفته مى‏شود که با ماشین تخیل همسانى داشته باشد و به عبارت دیگر، به جذابیت درام و رونق مالى منجر شود و البته نباید و نمى‏توان نگرش و مبانى یهودى و مسیحى را که در ساختار این سینما اهمیت زیادى دارد، ندیده گرفت؛ اما تفسیر و تعبیر و یا ترجمه و تأویل‏هاى غریب، بیش از همه به درک درست ما از آن سینما لطمه مى‏زند. آدرس غلطى که به دوستى با دشمن یا دشمنى بیهوده منجر شود، جز ضرر هیچ بهره‏اى براى ما ندارد. 
برخى برنامه‏هاى تلویزیون و نقدهاى مطبوعاتى که براى روزنمایى و واشکافى از چهره فیلم‏هاى فریبنده آخرالزمانى ساخته و نوشته مى‏شود، مشحون از چیزهایى است که کمترین ارتباط را با سینما و بیشترین سود را نصیب سازندگان آنها مى‏کند. معمولاً مخاطبین این برنامه‏ها و نقدها، شناخت دقیقى از فضا و متن ندارند و آن چه را ارائه مى‏شود، حقیقت مسلم فرض نموده، با دیدگاه غلط به تماشا و برداشت از فیلم مى‏نشینند و از سوى دیگر، تبلیغى ضمنى براى اذهان آشفته و جست‏وجوگر نیز به وجود مى‏آید که اگر با همان تفاسیر ادامه یابد، به نتایج خطرناکى منجر مى‏شود. شناخت درست از هر موضوع و پدیده، شرط لازم نقد و اظهارنظر است و در این جا، علاوه بر شناخت مفاهیم کلامى، باید از سینما و رابطه آن با جهان نیز شناخت داشته باشیم. 
در این میان، علاقه‏ها و جاذبه‏هاى خارج از متن نیز سعى مى‏کند راهى به سوى سینماى ایرانى باز کند و مفاهیم ظاهراً مشابه را بازسازى یا باز تولید کند. هر چند تعداد فیلم‏هاى سینمایى و سریال‏هاى تلویزیونى با چنین مضمونى چندان زیاد نیست؛ اما علاقه و اشتیاق کسانى که سیاست‏گذارى مالى و فرهنگى این جریان را بر عهده دارند، آن قدر زیاد است که مى‏توان انتظار داشت در سال‏هاى نه چندان دور، تعداد فیلم‏هاى آخرالزمانى در سینما و تلویزیون ما قابل تأمل شود. 
گرچه ضعف تکنولوژى در سینماى ما، مانع از ساختن آثار خیره‏کننده با جلوه‏هاى بصرى بهت‏انگیز مى‏شود، اما لااقل در داستان‏سرایى و خلق موقعیت‏ها و شخصیت‏هاى بکر، تصور مى‏شود، چیزهاى تازه و بدیعى وجود دارد. حکایت‏ها و داستان‏هاى تاریخى دوران غیبت، ماجراهاى خارق العاده یاران و مرتبطین با امام زمان که در منابع مختلف ذکر شده‏اند و نیز پیوندهاى موضوع مهدویت با جامعه معاصر و تبیین مفاهیمى مثل انتظار، غیبت، مصلح و منجى از دیدگاه تشیع، از دغدغه‏هایى هستند که آن سیاست‏گذاران و احتمالاً سینماگران انتظار دارند در این سینما بازتولید و عرضه شوند؛ اما آن چه براى داشتن چنین سینمایى لازم است، بسیار فراتر از این تصورات است. بخشى از آن چه سینما را به وجود مى‏آورد، داشتن ایده جذاب و داستان خلاق است؛ اما تصور این که با موضوعات احتمالاً پرمخاطب و پرجاذبه، مى‏توان اثرى سینمایى را به وجود آورد که همه آثار و شرایط حرفه‏اى و هنرى را دارا باشد، اشتباه است. هر اثر هنرى، زمانى شکوفا مى‏شود و هویت مى‏یابد که علاوه بر رعایت مراتب هنرى در آفرینش آن، بستر معرفتى و نظرى کاملى در محیط آن موجود باشد؛ یعنى سیاست‏گذاران و سینماگران، علاوه بر شناخت دقیق سینما، از مضمون - که در این جا موعود و مهدویت است - نیز آگاهى و اشراف کامل داشته باشند و رابطه منطقى و عقلانى بین این دو را تبیین نموده باشند. این رابطه، کمک شایانى به دورى گزیدن از ورطه شعار و تبلیغات صورى مى‏کند. 
در سال‏هاى اخیر، تعداد عناوین و نام‏هایى که از سوى سیاست‏گذاران براى سینماى مطلوب ارائه، توصیه و تبلیغ شده است، کم نیست؛ سینماى معناگرا، سینماى مسلحانه، سینماى فرانگر و...؛ اما آن چه مغفول مانده و باعث ناتوانى در رشد این سینما شده، عدم معرفت و تبیین رابطه بین سینما و مضامین موردنظر سیاست‏گذاران مى‏باشد. در این موضوع، آن چه کم اهمیت و ساده تصور مى‏شود، این بستر و رابطه است که در نمونه هالیوودى، دقیقاً مى‏توان این توانایى را دید. 
رابطه متقابل سرمایه، تکنیک و خلاقیت، بر پایه‏اى از مبانى حساب شده نظرى استوار شده است که هر چند ممکن است صرفاً جنبه سینمایى داشته باشد و فقط براى اثرى خاص بنا نهاده شده باشد، اما مخاطب، کاملاً آن را جدى گرفته، همچون جزئى از فرامین مقدس، باور مى‏کند. این رابطه و بستر، در سینماى ما غایب است. موضوع عظیمى مثل «مهدویت»، اگر فارغ از این مراحل ومقدمات به سینما راه پیدا کند، جز لوث کردن و از دست دادن فرصت‏هاى بدیع خود و احتمالاً تقلید خام از نمونه هالیوودى، دستاوردى نخواهد داشت. 
پژوهش سینمایى در این موضوع و تبیین رابطه قابل دفاع سینما با آن، از بایسته‏هاى ورود به چنین عرصه‏اى است. تنها ادعاى داشتن منابع و ذخایر کافى نیست و نیاز جدى و عمیقى به کاوش‏هاى سینمایى و هنرى در آن وجود دارد. 

اقدامات غرب در جهت مخدوش نشان دادن انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج)

1 ـ یکی از بزرگترین فعالیتهای تبلیغاتی که مستقیماً در باره اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (ع) توسط دشمنان در این ایام انجام گرفته، فیلم «نوسترا داموس» است که سه ماه متوالی در شبکه های تلویزیونی آمریکا به نمایش گذاشته شد.در این فیلم حضرت مهدی(عج) با لباس عربی نشان داده می‌شود که هر کاری را با فشار یک کلید انجام می‌دهد و در اثر اقدامات او خونریزی زیادی شده و تعداد زیادی یتیم و بیوه بر جای می‌مانداین فیلم سرگذشت زندگی ستاره شناس و پزشکی فرانسوی بنام «میشیل نوسترا داموس » است که نزدیک به 500 سال قبل می زیست. 
وی پیشگوییهای خود را درباره آینده به رشته تحریر درآورده که مهمترین آنها پیشگویی او درباره ظهور نواده پیامبر (ص) در مکه مکرمه و وحدت بخشیدن به مسلمانان و به زیر پرچم خود درآوردن آنها و پیروزی بر اروپائیان و ویران کردن شهر و یا شهرهای بزرگ سرزمین جدید ( آمریکا) است.و به نظر می رسد لابی صهیونیست و اطلاعات آمریکا در ساختن این فیلم دست داشته باشند و هدف آنان از تهیه این فیلم بسیج نمودن ملتهای آمریکا و اروپا علیه ایران و مسلمانان است، زیرا آن را خطری می پندارند که غرب و تمدن آن را تهدید می کند، بویژه وقتی آنچه را که بر پیشگویی «نوسترا داموس» اضافه نموده اند مورد توجه قرار دهیم؛ و آن اینکه آمریکا بعد از شکست اروپا به دست حضرت مهدی (ع) و نابودی موشکهای غول پیکر و دیگر شهرهای آن، جهت رویارویی با آن حضرت به بستن یک پیمان همکاری با روسیه اقدام نموده و سرانجام بر وی پیروز می گردند! 
این کتاب هم از نظر ارزش علمی کتاب و نویسنده جای بحث دارد و هم اینکه به صورت رمزی و ابهام آمیز نوشته شده که قابل تفسیر به صورتهای گوناگون می باشد. 
مسئله این نیست که غربیها اعتقاد به ظهور مسیح (ع) یا مهدی(ع) و یا اعتقاد به پیشگوییهای نوسترا داموس دارند... بلکه بر این باورند که خطر خیزش اسلامی و تمدن الهی، تمدن مادی آنها را تهدید نموده و سلطه ظالمانه آنها را بر ملتهای جهان از میان برمی دارد. از این رو از هر عنصر اطلاعاتی استفاده می کنند تا زنگهای خطر را درگوش ملتها به صدا درآورند و موافقت و پشتیبانی آنها را جهت اجرای تمام نقشه های استعماری خود در حال و آینده جذب نمایند. 
” چند سال پیش عده ای از محققین و دانشمندان خارجی به قم آمدند و تمام کتاب ها و مطالب روایی که در مورد امام زمان (عج) و خصوصیات و ظهور ایشان می باشد را جمع آوری کرده و با خود به کشور هایشان بردند تا برروی آنها تحقیقات و بررسیهای مفصل انجام دهند ... “ 
بنابراین به حساب باور و عقیده خود ناچارند در مورد امام مهدی (ع) تبلیغات آنچنانی نموده و دست به تهیه فیلم بزنند و از آنجایی که با موج آگاهی بخش اسلام- که نسبت به رهبر موعود افزایش خواهد یافت- روبرو می شوند، ناگزیر تر شده، و در صورت صحت امر ظهور ، و آشکار شدن آن بزرگوار با او رویارویی کنند . 
2 ـ تبلیغ مؤسسات دینی ورسانه های دولت های غربی به وقوع حادثه ای بزرگ: حادثه ظهور، حادثه ای بزرگ است و قدرت های بزرگ جهان سیاست خارجی خود را به شکلی سامان داده اند که آمادگی های لازم برای این حادثه در آن ملحوظ باشد.این در حالی است که مؤسسات دینی و رسانه های این دولت ها نیز، مردم خود را برای پیشواز این حادثه آماده می سازند. این مؤسسات دینی به همراه رسانه های دیداری و شنیداری این دولت ها از سال های دهه ی 80میلادی مردم خود را به ایمان جمعی به وقوع حادثه ای بزرگ در سرزمین شام که به نبرد هسته ای خواهد انجامید توجه داده اند. 
این مؤسسات پیوسته مردم خود را به این نکته فرا می خوانند که در آینده ای نزدیک، لشکری از دشمنان مسیح که بدنه ی اصلی آن از میلیون ها نظامی تشکیل یافته از عراق حرکت می کند و پس از گذشتن از رود فرات که در آن زمان به خشکی گرائیده است به سوی قدس رهسپار می شود، اما نیروهای مؤمن مسیح راه این لشکر را سدّ کرده و همگی در « آرماگدون» با یکدیگر برخورد خواهند کرد و در این مکان است که درگیری اتفاق خواهد افتاد. 
3 ـ تبلیغ جنگ آرماگدون : به اعتقاد صهیونیست‌ها جنگ بین مسیحای موعود و جدال در 20 مایلی جنوب شرقی حیفاو 15 مایلی از شرق و غرب عالم در محل شهر باستانی« میگدون» در منطقه «آرماگدون» اتفاق می‌افتد که در این جنگ پیروزی از آن یهودیان است، ایستگاه‌های ماهواره‌ای غرب و اسرائیل دائم در صدد تبلیغ این جنگ به منظور آمادگی هر چه بیشتر نیروهای خودی میباشند. 
مؤسسه گرس ـ هل ـ سل در کتاب تدارک جنگ بزرگ آورده است: شبکه 4 تلویزیون اسرائیل می‌کوشد مردم را متقاعد سازد که باید جنگ کنند زیرا خواست خداوند است، چون خداوند در ازل مقدور فرموده که دقیقاً همین ما مردمانی که در این نسل زندگی می کنیم باید به جنگ هسته‌ای دست بزنیم و با آیاتی از انجیل و گوشه‌هایی از کتاب هزقیل و دانیال نبی ثابت می کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم، که بعنوان نمونه آیه 12 باب 14سفر زکریا ی نبی در تورات اشاره می‌نماییم: 
« تا حدودی در این آیه یافت. گوشت ایشان در حالی که بر پاها ی خود ایستاده‌اند کاهیده خواهد شد و چشمانشان ازحدقه گداخته خواهد شد و زبانشان در دهانشان کاهیده خواهد شد» با اندک نظر به این آیه می‌توان شرایطی را که در اثر انفجار بمبها ی اتمی حادث می‌گردد 
” به اعتقاد صهیونیست‌ها جنگ بین مسیحای موعود و جدال در 20 مایلی جنوب شرقی حیفا و 15 مایلی از شرق و غرب عالم در محل شهر باستانی« میگدون» در منطقه «آرماگدون»اتفاق می‌افتد که در این جنگ پیروزی از آن یهودیان است.... “ 
از نقطه نظر صهیونیستی جبهه متحدین در این جنگ شامل کشورهای روسیه ، ایران ،مناطق شمالی و جنوبی افریقا و عراق قلمداد شده است .در این دیدگاه مسیحای یهود (مشیا) در هیبت یک ژنرال ? ستاره به عنوان سرفرماندهی کل نیروهای خیر، فاتحانه از دره میگدون گذشته، از دروازه اصلی وارد اورشلیم (بیت المقدس) می‌گردد و در این حال تمامی ساکنان زمین حتی پیروان حقیقی مسیح مرده و حکومت ملکوت مسیح بر زمین به مرکزیت اورشلیم برگزار خواهد شد . رونالد ریگان رئیس‌جمهوری سابق امریکا در سال 1983گفت که ارماگدون همواره ذهن وی را به خود مشغول ساخته و هم او بود که تأکید داشت که : «برای یک آدماگدون واقعی بایدمسلح شویم» 
4 ـ تبلیغ مدارس انجیلی در آمریکا درباره ظهور و واقعه آرماگدون مدارس انجیلی در آمریکا بر پایه این تحلیل که واقعه آرماگدون تنها حادثه ای است که بازگشت دوباره مسیح را به زمین ممکن می سازد و این واقعه، بسیار نزدیک است به تبلیغ این دیدگاه پرداخته اند. در مورد گستردگی فعالیتها و تلاشهای غربیها شایان ذکر است که از طرف یکی از مسئولین حوزه علمیه قم چنین نقل شده که بعضی از محققین و دانشمندان خارجی برای جمع آوری احادیث و مطالب مربوط به مصلح آخرالزمان به قم آمده بودند. طبق فرمایش این مسئول حوزه علمیه قم چند سال پیش عده ای از محققین و دانشمندان خارجی به قم آمدند و تمام کتاب ها و مطالب روایی که در مورد امام زمان (عج) و خصوصیات و ظهور ایشان می باشد را جمع آوری کرده و با خود به کشور هایشان بردند تا برروی آنها تحقیقات و بررسیهای مفصل انجام دهند و این نشان دهنده اهمیت این موضوع برای آنها می باشد. 
تا جایی که این لطیفه شایع شده که وزارت اطلاعات آمریکا پرونده ای از تمام اطلاعات لازم درباره امام مهدی (عج) تهیه و تنظیم نموده که تنها نقص آن، تصویر آن حضرت است. مکتب" بنیاد گرایی مسیحی" براین اعتقاد هستند که خداوند مقرر کرده است، بشر هفت مرحله یا مشیت الهی را بگذراند که یکی از آنها نبرد هسته ای آرماگدون است.دست اندر کاران این نظام که نظام « مشیت الهی گرایی» نامیده می شود، پیوسته می کوشند با برنامه های عامه پسند تلویزیونی کشیشان پروتستان در آمریکا که حدود 60میلیون بیننده دارد، مردم را متقاعد سازند که به جای « صلح» باید در پی « جنگ» باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعی می کنند ثابت کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم. 
اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید « مقر فرود آمدن» دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند. آثار 
” از این بازی کامپیوتری گاهی به«یا مهدی(عج)»نیز یادشده است. در این نرم افزارسعی شده است که خلیج فارس مرکز حرکات تروریستی جهان نشان داده شده و خود را سردمدار مبارزه با این تحرکات نشان دهند. همچنین از بعد روانشناسی در نظر دارند که افراد را نسبت به امام زمان(عج) و لفظ «یا مهدی(ع)» شرطی کرده و نفرت به حضرتش را در میان مردم القاء نمایند. در واقع غربی در این بازی و فیلم فوق خواستار این مطلبند که چهره مصلح را خشن و خونریز جلوه دهندتا در اثر فاصله گرفتن مردم از حضرت شرایط ظهور(قبلاًٌ شرح مفصلش گذشت) فراهم نگردد. ... “ 
معتقدین به « مشیت الهی گرایی» در سمت های حساس ایالات متحده آمریکا می تواند بسیار نگران کننده باشد. به عنوان مثال « جیمز وات » به عنوان وزیر کشور اسبق ایالت متحده، در کمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت: « به علت ظهور دوباره و قریب الوقوع مسیح، نمی توانم خیلی در بند نابودی منابع طبیعی خودمان باشم» . پیام مشیت الهی گرایان منحصر به مرزهای ایالات متحده نیست. این گروه در اوت 1985 نمایشی را به صحنه آوردند که نخستین کنگره مسیحیان صهیونیست » نام گرفت. در اوائل دهه 90 ، آمریکائیان به بیش از 1400 رادیوی مذهبی گوش می دادند. اکثریت هنگفتی از 80000 کشیش بنیاد گرای پروتستان که روزانه از 400 ایستگاه رادیویی سخن پراکنی می کنند، هواخواهان مشیت الهی گرایان هستند، 
برخی از مشهورترین این افراد عبارتند از:پت رابرتسون ،جیمی سواگارت، جیم باکر و جری فال ول. مدرسه های انجیلی بسیاری، چه فرقه ای ، چه فرا فرقه ای در سراسر آمریکا اصول خداشناسی آرماگدون را بر پایه پرستش اسرائیل تعلیم می دهند. تعداد این مدارس در حدود 200 مؤسسه و دارای حدود 100000 دانشـجو می باشـند. این دانشـجویان پس از فراغت از تحصیـل، کشـیش پروتسـتان می شوند، به میـان مردم می روند و این دیدگاه را تبلیغ می کنند. 
یکی دیگر از نمونه های نفوذ دیدگاه «مشیت الهی گرایی» در سمت های حساس دولت آمریکا « رونالد ریگان » رئیس جمهور اسبق آمریکا می باشد. لانگ، مدیر تحقیقات انستیتو در 1985 افشا کرد که « رونالد ریگان» رئیس جمهور آمریکا، معتقد به ایدئولوژی آرماگدون بوده است. رونالد ریگان در طی همه سال های زندگی خود تحت تأثیر آموزش « نل ریگان » بوده که گفته می شود زنی بسیار معتقد به کتاب مقدس بوده است. خود وی گفته است که ایمانش را مدیون مادرش است.«الینگ وود» که خود یکی از معتقدان پرو پاقرص پرستش اسرائیل و ازجمله نبرد آخرالزمان است،گفته است که او و فرماندار ریگان اغلب باهم می نشینند و درباره پیشگوییهای کتاب مقدس به بحث و گفتگو می پردازند. 
ریگان در یک مجلس شام می گوید: «این نبی خشمگین عهد قدیم، حزقیال نبی است که بهتر از هر کسی ، قتل عامی که عصرما را به ویرانی خواهد کشید را پیشگویی کرده است» و سپس با خشم تندی درباره کمونیست شدن لیبی سخن می گوید واظهار عقیده می کند. که: « این علامت آن است که فرارسید آرماگدون ، دورنیست. »ریگان همچنین در یک مصاحبه گفته است که اعتقاد دارد تجدید حیات یافته است. دادن لقب « امپراطور شیطانی» به روسیه توسط وی از همین بینش سرچشمه می گیرد. 
رونالد ریگان بعد از آن که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد گفت: « من از خدا می خواهم به من توفیق بدهد که کلید شلیک موشک هسته ای را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود» و هم چنین در سال 1983 در حالی که روی سخن را متوجه ایپاک ( لابی یهود) نموده بود گفت: «هنگامی که به پیامبران گذشته در عهد قدیم کتاب مقدس و نشانه هایی که نبرد هارمجدون ( آرماگدون) را پیشگویی می کند باز می گردم، از خود می پرسم ممکن است نسل ما شاهد وقوع این نبرد باشد. 
باور کنید این پیشگوییها به تأکید، منطبق بر دوره هایی است که ما در کانون آن به سر می بریم». « جیمی کارتر» هم با هیأتی دمکرات منش، پس از آنکه میزان علاقه و نسبت 
” کنفراس تل آو یو: این کنفرانس که ظاهراً با هدف تحلیل انقلابهای شیعی به خصوص انقلاب اسلامی ایران تشکیل گردید در پایان به این نتیجه دست یافت که شیعیان دارای دو نگاه متفاوتند که استراتژی راهبردی آنان را در بر می گیرد: الف: نگاه سرخ ب: نگاه سبز ... “ 
آمریکا و یهودیت را در حد « وحدت در اخلاق و فرهنگ واحکام» خواند اعلام کرد:«تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948،بازگشت به سرزمین آفتاب مقدس را که یهود صدها سال پیش از آن بیرون رانده شده، فراهم می سازد. تأسیس دولت اسرائیل تکمیل پیشگوییهای کتاب مقدس و جوهر تمام کارهاست.» 
و هم اکنون نیز « جورج بوش » رئیس جمهور فعلی آمریکا در آستانه سال 2003 در گرد همآیی گویندگان مذهبی در شهر «ناشویل ایالت تنسی » گفته بود:«ایالت متحده فرا خوانده شده تا آزادی را که یکی از مواهب الهی است به تمام مخلوقات درسراسر جهان ارزانی دارد». و پس از حادثه 11 سپتامبر اعلام کرد: ما می خواهیم اراده خداوند را محقق کنیم ». 
و امروزه نیز در تلویزیونهای آمریکا ، مبلغ شیک پوش ، خانم «جویس مایر» و آقای «بنی هین» آیات کتاب مقدس را از صحن کلیساهای تلویزیونی واقع در آمریکا و انگلیس قرائت می کنند، فردا هم در کلیسای تازه تأسیس همین فرقه در « کویت» داد سخن خواهند داد و بی شک از میان بیش از یک میلیون دریافت کنند کان کتاب مقدس در عراق کسانی شنوای کلام او خواهند شد. کسانی که به زودی با عنوان «مسلمان صهیونیست» از کیان آمریکا و ایدئولوژی آرماگدون حمایت خواهند کرد. 
5 ـ کنفراس تل آو یو: این کنفرانس که ظاهراً با هدف تحلیل انقلابهای شیعی به خصوص انقلاب اسلامی ایران تشکیل گردید در پایان به این نتیجه دست یافت که شیعیان دارای دو نگاه متفاوتند که استراتژی راهبردی آنان را در بر می گیرد: 
الف: نگاه سرخ 
ب: نگاه سبز 
نگاه سـرخ به عـاشـورا و نگاه سبز به انتظـار و مهدویت معطـوف گشته است و ظـاهراً جمله مشهور « اینان به اسم امام حسین(ع) قیام کرده و به اسم امام زمان(عج) قیام خود را حفظ می کنند.» در این نشست بیان گردیده و در پایان به این نتیجه رسیده اند که انتظار سبز شیعیان را باید سیاه کرد. پس از این کنفرانس ساختن فیلم و بازیهای رایانه ای در خصوص مسئله مهدویت به شکل چشمگیری گسترش یافت. 
6 ـ بازی کامپیوتری مشهور به (جهنم خلیج فارس) : از این بازی کامپیوتری گاهی به«یا مهدی(عج)»نیز یادشده است. در این نرم افزارسعی شده است که خلیج فارس مرکز حرکات تروریستی جهان نشان داده شده و خود را سردمدار مبارزه با این تحرکات نشان دهند. همچنین از بعد روانشناسی در نظر دارند که افراد را نسبت به امام زمان(عج) و لفظ «یا مهدی(ع)» شرطی کرده و نفرت به حضرتش را در میان مردم القاء نمایند. در واقع غربی در این بازی و فیلم فوق خواستار این مطلبند که چهره مصلح را خشن و خونریز جلوه دهندتا در اثر فاصله گرفتن مردم از حضرت شرایط ظهور(قبلاًٌ شرح مفصلش گذشت) فراهم نگردد. 
7 - کتاب جنگ بعدی: در این کتاب که به همت گاسپار وانبرگر وزیر دفاع سابق آمریکا به رشته تحریر در آمده است بخشی به وقایع سال1999تا 2000 میلادی و بخش دیگر آن به ظهور «محمّد منتظر» در ایران اختصاص داده شده است. 
8 ـ نوشتن و چاپ کتاب توسط صهیونیستها با عناوین : 
- زمین سیاره بزرگ محروم 
- جهانی نوین در حال رسیدن است 
- شما و سال 2000 
-چه بر سر ما می آید 
-و دهها نوشته و مقاله دیگر در این خصوص 
آیا وقت آن فرانرسیده تا ما مسلمانان نیز از غفلت در آییم و «استراتژی ظهور » را برای ظهور امام صلح وعدالت حضرت مهدی ارواحنا له الفداء ترسیم نماییم؟!