ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .

ضد شیطان پرستی

سلام ورودتان را به این وبلاگ خوش آمد می گوییم .

تسلیت

بسم الله الرحمن الرحیم


رحلت جانگداز بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) را بر تمامی مسلمین جهان تسلیت عرض می کنم.


به امید نابودی تمامی دشمنان اسلام  ان شاء الله...

احمدی‌نژاد در مرقد مطهر امام

بسم الله الرحمن الرحیم


احمدی‌نژاد در مرقد مطهر امام:

ای امام عزیز؛ همه ملت ایران متحد و یکدل پشت سر رهبری ایستاده ایم

رئیس جمهور گفت: ای امام عزیز بدان که همه ملت ایران متحد و یکدل پشت سر رهبری ایستاده ایم و آرزوی مستکبران و دنباله های داخلی آنها را برای سیطره مجدد بر این سرزمین الهی را به همراه خودشان به گور خواهیم فرستاد .


راسخون : رئیس جمهور گفت: ای امام عزیز بدان که همه ملت ایران متحد و یکدل پشت سر رهبری ایستاده ایم و آرزوی مستکبران و دنباله های داخلی آنها را برای سیطره مجدد بر این سرزمین الهی را به همراه خودشان به گور خواهیم فرستاد .

 به گزارش راسخون به نقل از فارس، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان که در شب سالگرد ارتحال امام خمینی در مرقد بنیان گذار انقلاب اسلامی سخن می‌گفت با بیان اینکه بیست و دو سال از فراق امام راحل می‌گذرد، اظهار داشت: امروز نام، یاد و راه او برجسته تر، روشن تر و فروزنده تر، فرا روی جامعه بشری قرار دارد .

وی با بیان اینکه ابعاد حرکت و انقلاب امام خمینی(ره) هر روز گسترده تر می‌شود تصریح کرد: به رغم صف بندی همه مستکبران و شیاطین عالم وهمه شیطنت‌های آنان، اهداف و آرمان‌های امام جهانی می‌شود.

 

احمدی نژاد ادامه داد: به رغم همه این صف بندی مستکبران عالم، امید به ساختن آینده روشن خالی از مستکبران و سرشار از توحید و عدالت هر روز بیشتر از گذشته است.

رئیس جمهور در ادامه یادآور شد: انسانها از هر قوم و مللی به دور از رنگها و سلایق، هر روز با امام احساس آشنایی و علاقه بیشتر می کنند و امام خمینی (ره) را از خودشان و خودشان را از امام می دانند.

وی بیان داشت: ملت بزرگ ایران پس از گذشت 32 سال از پیروزی انقلاب و 22 سال از فراق امام، امروز مومن تر، مقاوم تر و امیدوار تر از همیشه در صحنه ایستاده و دشمنان خود را مایوس کرده است.

احمدی نژاد افزود: سوال اساسی این است که علت زنده بودن وعظمت امام خمینی (ره) پس از 22 سال چیست که اگر بخواهیم به این سوال در یک کلمه پاسخ دهیم باید بگوییم امام انسانی بود که حقیقت انسانی را شناخت. امام خمینی (ره) انسانی متعالی و متکامل بود.

 

وی افزود: امام راحل از خاک پرکشید و تا قله های کمال و مرزهای عصمت بالا رفت و افقی گسترده تر و حیاتی بالاتر و ماندگار تر را پایه گذاری کرد.حقیقت این است که انسان مهم ترین موضوع در آفرینش است و خداوند همه عالم را برای انسان و انسان را برای خودش آفرید.

احمدی نژاد انسان را بزرگترین آیه خداوند خواند و اظهار داشت: اگر انسان خلق نمی شد، ظرفی برای معرفی خداوند وجود نداشت.

رئیس جمهور اسلامی ایران ادامه داد: خداوند انسان را خلق کرد تا اسماء و صفات خود را در او متجلی کند که بر این اساس اسم ستاریت، خلاقیت، رافت، رحمت و حکمت و هزار اسم خداوند در انسان متجلی می شود.

وی تاکید کرد که خداوند انسان را خلق کرد و از او خواست با تلاش، مجاهدت و کسب معرفت و علم خود را تا خدا بالا ببرد.

احمدی نژاد با بیان این نکته که گام اول در تحقق راه رسیدن به خدا اجرای عدالت است گفت : ظلم بزرگترین دشمن ارزش های اسلامی و ساقط کننده انسان از قله های کمال است.

رئیس جمهور با اشاره به اینکه ظلم کشنده مهر، محبت، عشق و رافت است، افزود: همه ارزش های الهی و انسانی در سایه عدالت شکوفا می شود و این سکوی اول و آغاز حرکت انسان است.

 

احمدی نژاد با یادآوری اینکه پیامبران آمدند تا انسانها به قسط و عدالت قیام کنند و در عدالت است که همه استعدادها و فرصت ها، فرصت ارائه پیدا میکند، تصریح کرد:پس از استقرار عدالت است که حرکت کمالی انسان اغاز و عشق و محبت جاری می شود.

رئیس جمهور تصریح کرد: استقرار عدالت چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی نیازمند دو عامل توحید و مدیریت صالح و عادل است که البته توحید خود در گرو حاکمیت صالح و عادل است.

احمدی نژاد در تبیین عامل توحید خاطرنشان کرد: تحقق عدالت فقط و فقط در سایه استقرار اندیشه توحیدی میسر می‌شود و شرک بزرگترین ظلم است و محال است در سایه شرک عدالت مستقر شود.

وی در تشریح مدیریت صالح و عادل بیان داشت : کسی که می خواهد در جامعه عدالت را برپا کند باید در درون خود به اعتدال رسیده باشد و تمام علقه ها و حجاب ها را در هم شکسته و از نژاد، طایفه و جغرافیا و از قفس خود رها شده باشد.

 

احمدی نژاد گفت: کسی می تواند الهی شود که حقیقت کامل را در خود شکوفا کرده باشد و چنین کسی معتدل است و این اعتدال و استقرار عدالت فقط و فقط در سایه اندیشه توحیدی بوجود می آید.

رئیس جمهور ادامه افزود: به همین دلیل است که پیامبران الهی در ابتدا فریاد توحید بلند می کنند و اولین کلمه ای که پیامبران به زبان می اورده اند "لااله الا الله " بوده است.

وی ادامه داد: عدالت حاصل عدالت درونی انسان های صالح است که در جامعه جاری می شود و شاهد هستیم که در طول تاریخ همه تبعیض ها و تحقیر ها در مورد انسان از ناحیه حاکمان ناصالح و ناعادل بوجود آمده است.

احمدی نژاد افزود : پیامبران الهی آمده اند تا انسانها را از قعر ذلت به اوج عزت بالا ببرند.

وی امام راحل را مردی از جنس انبیاء الهی نامید و در ادامه بیان داشت: او آمد، از قلب تاریخ و از قلب انسانها و از قلب محرومان و بشریت را به راه انبیاء الهی دعوت کرد.امام یک عارف به خدا پیوسته و او احیاگر انسانیت انسانها بود.

رئیس جمهور افزود: امام خمینی از همه حجابها عبور کرد و الهی شد و او یک مربی حقیقی و متخلق به اخلاق الهی بود. امام با نور خدا می دید و جانها را زنده می کرد.

وی در ادامه با بیان اینکه وقتی انسان الهی شد، ابعاد جهانی پیدا می‌کند و از جغرافیا و نژاد عبور می کند و در دل و جان انسانها جاری می شود، گفت:انسانها خودشان را در چنین انسانی پیدا می کنند و همه آرمانها و آرزوهای خود را در او می بینند.

وی ویژگیهای امام خمینی را مورد اشاره قرار داد و گفت که یکی از ویژگیهای ایشان اخلاص در عمل بود و ایشان بارها و بارها می فرمودند همه کارها را برای خدا انجام دهیم و تلاش کنیم که کارهای شما برای خدا باشد.

رئیس جمهور ادامه داد : امام خمینی می فرمودند همه امور را به خدا بسپارید و چیزی جز خدا نبینید و این راه، اندیشه و مبنای امام بود.

احمدی نژاد بیان داشت: این همان توحید ناب و خالص است که امام توکلش به خدا بود و جز خدا نمی اندیشید. ایشان جز خدا قدرتی نمی دید و همه امور را در دست خدا می دید و همه وجودش محو در خدا بود. امام می گفت ما عمل به وظیفه می کنیم و خودخواهی ها و منیت ها در او اثری نداشت.

 

وی در ادامه سخنان خود متذکر شد : امام خمینی دستهای فاسدان را از بیت المال قطع کرد و بارها فرمودند که حقوق ملت را از حلقوم متجاوزان بیرون خواهم آورد. او مخالف اشرافی گری و دست اندازی به بیت المال بود و با میل به اشرافی گری در نظام الهی جمهوری اسلامی مخالفت می کرد.

رئیس جمهور ادامه داد : امام خمینی پرچمدار مبارزه با ظلم و ظالمان و مدافع مظلومان در سرتاسر جهان بود. او پرچمدار ایستادگی در برابر مستکبران و حمایت از مستضعفان بود.

احمدی نژاد افزود : امام خطاب به ملت ایران فرمودند شما با شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار مبارزه کردید ودر مقابل آنان ایستادید وهر کس خیال سازش را با آنها داشته باشد، بی محابا بدون هیچ ملاحظه ای او را از صفحه روزگار براندازید که سازش با شرق و غرب خود باختگی و خیانت به اسلام است.

وی شجاعت را یکی دیگر از ویژگیهای امام خمینی دانست و ابراز داشت : شجاعت او برخواسته از توحید ناب و اخلاص او در عمل بود. امام وقتی تنها بود و هنوز یاری نداشت و زمانی که ملت ایران را تحت فشار بود، فرمود اگر خمینی یکه و تنها هم بماند باز در برابر همه هیمنه مستکبران می ایستد .

 

رئیس جمهور ادامه داد: امام مستکبران را به دلیل ایمان خالصی که داشت، به حساب نمی آورد . در اوج فشارهای سال 58 ودر زمان تسخیر لانه جاسوسی که هنوز انقلاب پا نگرفته بود و جمهوری اسلامی ایران مستقر نشده بود و سپاه، ارتش و بسیجی نبود ایشان فرمودند امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند .

وی تصریح کرد: داشتن نگاه جهانی ویژگی دیگر امام بود و ایشان بدنبال تاسیس حکومت جهانی برای نجات همه انسانها و همه ملت ها بود.

احمدی نژاد با اشاره به اینکه امام پرچمدار مبارزه با استکبار برای مظلومان دنیا بود، اظهار داشت: ایشان می فرمودند ظلم هست، مبارزه است و تا مبارزه هست ما هستیم. امام تنها کسی بود که از محرومان به عنوان ولی نعمتان مسئولان یاد کرد و او عاشق محرومان بود.

رئیس جمهور تاکید کرد : پافشاری به ساختن ایران دیگر ویژگی امام بود که می فرمود همه باید تلاش کنند و تک تک مردم از کشاورز، کارگر، فرهنگی، روحانی و دانشگاهی برای ساختن ایران تلاش کند.

احمدی نژاد ادامه داد : اندیشه امام این بود که مکتب و اندیشه ما تا زمانی که یک الگوی عملی ارائه ندهیم، نمی تواند جهانی شود.

وی پافشاری برای احقاق حق و دستیابی به عدل را دیگر ویژگی امام توصیف کرد و گفت: امام ذره ای از عدل و حق فاصله نگرفت و همواره بدنبال دست یابی به این دو مهم بود.

 

احمدی نژاد گفت: امام خمینی برای استقرار حق و عدل همه توهین ها، افتراها را تحمل کرد و بواسطه این فشارها ذره ای از مسیر عدالت وحق جدا نشد و همواره پرچمدار عدالت و حق طلبی بود.

رئیس جمهور کشورمان در ادامه سخنان خود در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) به شرایط جهانی و بین المللی و سیاست های‌ آمریکا اشاره کرد و گفت : کسانی که با تاریخ آشنا هستند می دانند در برابر حرکت توحیدی، همواره مستکبران، خودخواهان و سلطه گران قد علم کرده اند و پیکار حق و باطل در طول تاریخ تا رسیدن به نقطه نهایی ادامه داشته است.

وی افزود : امروز مستکبران حال حاضر دنیا، قوی ترین، مقتدر ترین و موثر ترین مستکبران طول تاریخ هستند. بزرگترین طاغوت‌های تاریخ فقط بر یک منطقه ای از دنیا حاکم بودند و بخشی از ثروتها را غارت می کردند و بخشی از مردم را تحت ظلم و تحقیر و سرکوب قرار می دادند اما دایره سلطه مستکبران امروز همه دنیا را فرا گرفته است.

رئیس جمهور گفت: در یک قرن بیش از 100 میلیون انسان را کشتند که اگر کشتارهای طول تاریخ مستکبران را جمع بزنیم به یک دهم این هم نمی رسد. در بخش غارت ثروت های ملت ها ساز و کارهایی را تعبیه کرده اند که روزانه بدون انکه ملت ها متوجه شوند از جیب آنها بر می دارند.

 

احمدی نژاد خاطرنشان کرد: متاسفانه در بعضی جاها بعضی به اصطلاح عالمان خواسته های مستکبران را به زبان بومی ترجمه می کنند و جا می اندازند. امروز در خیلی از کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی، علیرغم ذخایر عظیم، فقر موج می زند و همزمان سرمایه داران آمریکایی و اروپایی تمام معادن را غارت می کنند و می برند و یک درصد آن را هم در اختیار دولت ها و ملت ها قرار نمی دهند.

رئیس جمهور با اشاره به بحث سیطره دلار بر اقتصاد جهانی هم عنوان داشت : بعد از جنگ جهانی دوم، قراردادی بسته شد و بر اساس آتن کشورها پذیرفتند که دلار پول جهانی شود اما برای جلوگیری از چاپ دلارهای تقلبی و تقلب دولت امریکا، قرار گذاشتند و دولت آمریکا متعهد شد که معادل دلارهایی که چاپ می کنند طلا ذخیره کند تا نتواند ملت ها را بچاپد.

احمدی نژاد افزود: در سال 70 و 71 میلادی دولت امریکا به طور یکجانبه این قرارداد را زیرپا گذشت درحالی که دلار جهانی شده بود و ذخایر کشورها همه با دلار بود. دولت های متولی آمریکا،کسری بودجه های و هزینه های لشگر کشی، دنیا طلبی و جنایت‌های خود را با چاپ دلارهای بدون پشتوانه تامین کردند.

رئیس جمهور با اشاره به گزارشی مبنی بر چاپ بیش از 32 هزار میلیارد دلار تقلبی و بدون پشتوانه در طی 40 سال خاطرنشان کرد: آنها در ازای کاغذی که می دهند کالا و جنس از سایر ملت ها تحویل گرفته اند و به آمریکا منتقل کرده اند.

 

احمدی نژاد با اشاره به حدیثی از امام علی (ع) با مضمون اینکه ثروت انباشته ثروتمندان به خاطر ظلم به محرومان جامعه است گفت: در آن‌جا فردی وجود دارد که پانصد میلیارد دلار و فردی دو هزار میلیارد دلار ثروت دارد که همه اینها حاصل غارت ملتها است. آنها پنجاه تومان می دهند و یک کاغذ سبز رنگ چاپ می کنند و روی آن می نویسند 100 دلار، پانصد دلار و در دنیا پخش می کنند و به دست ملتها می دهند و به جای آن کالا می گیرند و این ملتها هم متوجه نمی شوند.

وی تاکید کرد: مانند این است که بانک مرکزی ما دائم اسکناس چاپ کند. هر چقدر که اسکناس بی پشتوانه چاپ بکند معنایش این است که به همان اندازه از جیب مردم برداشته است. کدام مستکبر در طول تاریخ چنین غارتی را انجام داده است؛ کدام مستکبر در طول تاریخ توانسته است با تحقیر ملت ها و فضاسازی ها، جنایت کاران صهیونیست را صلح طلب و مظلوم معرفی کند و بعد به آنها جایزه صلح نوبل بدهد و عده ای هم کف بزنند.

احمدی نژاد با اشاره به قدرت رسانه ای و قدرت فریب آمریکا در جهان گفت: هیچ طاغوتی در طول تاریخ به اندازه شیطان بزرگ قدرت فریبکاری و ریاکاری نداشته است. در حالی که همه دیکتاتوریها مولود و مورد حمایت آنهاست و اندیشه دیکتاتوری برآمده از نظام استکباری است، آنها شعار آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر سر می دهند و ملتهای آزاده را در مجامع بین المللی به اتهام عدم حمایت از حقوق بشر محکوم می کنند.

رئیس جمهور گفت: در کشورهای خودشان ازادی وجود ندارد و دیکتاتوری در اوج است و زاویه محدودی باز کرده اند و مردم ، آنجا هر کاری می خواهند می کنند اما درباره سیاست های اصلی و بین المللی کسی جرات ندارد قیام کند و حرفی بزند.

 

وی سپس ماجرای ساختگی هولوکاست را مورد اشاره قرار داد و در ادامه خاطرنشان کرد: این موضوع را آنقدر قوی در دنیا مطرح می کنند که کسی جز ملت ایران، جرات نمی کند علیه آنها قیام کند. باور ما این است که استکبار امروز، مانع اخر در برابر جبهه توحید است و اگر به فضل خدا از این مانع عبور کنیم، حرکت توحیدی برای رسیدن به حکومت جهانی و سعادت بشر، سرازیری است .

احمدی نژاد افزود: بشارت می دهم به فضل الهی این استکبار در پایان راه است و سوخت و انرژی تاریخی مستکبران تمام و تئوری آنها با شکست مواجه شده است. مارکسیسم که یک بال این اندیشه ضد بشری و مادی بود در هم شکست و به تاریخ پیوست و به لطف خدا و با ایستادگی همه آزادیخواهان ملت بال دیگر جبهه استکبار یعنی اومانیسم، لیبرالیسم و در صدر آن امریکا هم رفتنی است و بزودی ساقط خواهد شد. آنها در حلقه اخر حیات خود و در بن بست کامل اند.

رئیس جمهور در ادامه گفت: امروز جانشین آقای بوش ماسک حمایت از ملت های منطقه، دفاع از آزادی و حقوق ملت ها را به چهره زده است اما هدف نجات رژیم صهیونیستی و اقتصاد سرمایه داری است.

وی ادامه داد : نفر قبلی برای نجات رژیم جعلی و جنایتکار صهیونیستی که پایگاه تاریخی استکبار در دل منطقه توحیدی است و نجات اقتصاد در حال اضمحلال خودشان، ماجرای مشکوک 11 سپتامبر را طراحی کرد و مانند هولوکاست اجازه نمی دهند کسی علت آن را واکاوی کنند. امروز هم به بهانه 11 سپتامبر به افغانستان و عراق حمله کردند و بعد حمله به ایران را در برنامه داشتند اما با ایستادگی ملت ایران و هوشمندی رهبر عزیز ما در گل فرو رفتند و شکست خوردند و بی ابرو شدند.

 

رئیس جمهور با بیان اینکه هنوز در برنامه ها و سیاست های آمریکا تغییر ایجاد نشده است تصریح کرد: همانطور که استعمار گران و برده داران ماسک حقوق بشر و دموکراسی به چهره زدند امروز هم جانشین آقای بوش ماسک حمایت از ملت های منطقه، دفاع از آزادی و حقوق ملت ها را به چهره زده است اما هدف نجات رژیم صهیونیستی و اقتصادی سرمایه داری است.

احمدی نژاد تصریح کرد: خوشبختانه ملت ها در حال بیداری و به دنبال عدالت، آزادی و ارزش های الهی و اسلامی اند و آنها در پایان راه قرار دارند.

وی با اشاره به جملاتی از امام خمینی (ره)‌درباره تشنه بودن جهان امروز به فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) گفت: همه ملت ها باید هوشیار باشند چرا که خط و جهت اصلی، مبارزه با سیطره آمریکا و موجودیت رژیم صهیونیستی است. تا زمانی که رژیم صهیونیستی حتی در یک وجب از سرزمین فلسطین حضور داشته باشد منطقه روی آسایش و آرامش نخواهد دید. پس همه ملت ها پیش به سوی محو سلطه امریکا در منطقه و محو رژیم صهیونیستی.


رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود، راه امام و ولایت را تنها گزینه به جای وضع موجود جهان دانست و افزود: این راه که قابلیت تحقق دارد تنها راه حقیقت و کمال انسانی است. حکومت جهانی عدالت به رهبری انسان کامل و امام معصوم، وعده همه انبیاء و اراده الهی و بزرگترین هدیه خدا به بشریت و نهایت این جهانی بشر و نقطه آغاز خدایی شدن است.

وی تصریح کرد: این نقطه اشتراک همه موحدان، عدالت طلبان، آزادیخواهان و میعاد همه فطرت ها و جانهای الهی است. این تئوری حقیقت و جایگزین اصلی به جای تئوریهای سرمایه داری و مادی گری مدرن است.

 

احمدی نژاد یکی از ویژگیهای امام خمینی را احیای اندیشه ولایت و امامت عنوان کرد و گفت که احیای انسان و کمال انسانی در سایه حاکمیت انسانهای صالح و در نقطه اوج حاکمیت انسان کامل است. خداوند متعال برای تحقق عدالت کامل، ولایت انسان کامل را به بشریت هدیه کرده است و بشریت باید تلاش کند تا به او برسد.

احمدی نژاد گفت: پایه این ولایت عشق است و ماموریت آن اجرای عدالت. این ولایت از ولایت الهی سرچشمه می گیرد و در سلسله مراتب از صادر اول یعنی پیامبر اسلام (ص) ‌و تا امام عصر (عج) ادامه دارد. امام عزیز ما با طرح تئوری ولایت فقیه و استقرار آن، راه شناختن و رسیدن به ولایت الهی را ترسیم و جامعه ما را در این راه نورانی هدایت کرد و این مهمترین کار امام است.

احمدی نژاد خاطرنشان کرد: ای امام عزیز با تو عهد می بندیم که تا آخرین قطره خون از میراث گرانقدر تو پاسداری کنیم. ای امام عزیز با تو عهد می بندیم که تا آخر با تمام مظاهر شرک، ظلم و بی عدالتی و با همه توان با اشرافیت و خوی طاغوتی گری که خطر اصلی از درون است مبارزه کنیم. 
 

"ای امام عزیز با تو عهد می بندیم تا ریشه کنی فقر و بی عدالتی از سرزمین نورانی امام لحظه ای غفلت نکنیم و با تمام وجود در برابر سلطه گران، مستکبران، زیاده خواهان و غارتگران بین المللی و غیر بین المللی بایستیم و از فشارها و تهمت ها و جو سازیهای آنها هراسی به دل راه ندهیم. "

 

رئیس جمهور اظهار داشت: اینها مطالبه رهبری عزیز است که ما تا آخر پای آن ایستاده ایم. ای امام عزیز بدان که همه ملت ایران متحد و یکدل پشت سر رهبری ایستاده ایم و آرزوی مستکبران و دنباله های داخلی آنها را برای سیطره مجدد بر این سرزمین الهی و یا خاموش کردن شعله های اندیشه های انقلابی و تسلط بر منطقه را به همراه خودشان به گور خواهیم فرستاد . ای امام بزرگ اندیشه پاکی، ساده زیستی، پاک دستی، خدمتگزاری و اخلاص در عمل و عشق به انسانها به خصوص به محرومین را چون امانتی مقدس از ناحیه تو پاس خواهیم داشت

وی در خاتمه گفت: ای امام عزیز در راه ساختن ایران بر پایه جامعه ای الگو و پیشرفته تا آخر از پای نخواهیم نشست . ای امام عزیز می دانیم که ملت و یاران تو از همه جای جهان تا برافراشتن توحید و عدالت و استقرار کلمه لا اله الاالله و محمد رسول الله بر فراز کاخهای استعمار گران و مستکبران، راهت را ادامه خواهند داد و لحظه ای از پای نخواهند نشت.

 

 محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران شب گذشته در بدو ورود به حرم حضرت امام خمینی (ره) مورد استقبال سید حسن خمینی نوه امام قرار گرفت و لحظاتی را با وی به گفتگو نشست. رئیس جمهور سپس در جمع زائران و عاشقان امام عظیم‌الشأن به سخنرانی پرداخت.

مراسم شب گذشته در مرقد مطهر امام خمینی بر خلاف خواسته جریان فتنه و انحرافی همچون سال‌های گذشته در آرامش کامل برگزار شد و حاضران در مراسم همچون همیشه شعارهایی در دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و استمرار حرکت انقلابی امام عظیم‌الشان و نیز اطاعت و پیروی از رهبر معظم انقلاب سر دادند.

خاورمیانه جدید


بسم الله الرحمن الرحیم
خاورمیانه جدید
نویسنده : ریچارد هاس
مترجم : مهدی کاظمی

خلاصه

دوران تسلط ایالات متحده بر خاورمیانه پایان یافته و دوران جدیدی در تاریخ این منطقه حساس و مهم آغاز شده است. بدلیل ظهور و فعالیت بازیگران جدید و 
نیروهای جدیدتر که برای نفوذ بیشتر بر منطقه با هم در حال رقابت هستند، واشنگتن برای تسلط مجدد بر این منطقه مجبور است بجای تکیه بر قوه قهریه و نیروی نظامی، بیشتر روی دیپلماسی تکیه و سرمایه گذاری کند.

پایان یک دوران

درست بیش از دو قرن پس از ورود ناپلئون به مصر (که بعنوان نقطه آغاز خاورمیانه مدرن شناخته می شود) – حدود هشتاد سال پس از زوال امپراتوری عثمانی، پنجاه سال پس از پایان دوران استعمارگری، و کمتر از 20 سال پس از پایان جنگ سرد- اکنون دوران آمریکایی خاورمیانه، یعنی چهارمین بخش از تاریخ مدرن منطقه، پایان یافته است. چشم اندازهای یک منطقه جدید مورد نظر اروپا- یک منطقه مملو از صلح، موفقیت و البته دموکراتیک، محقق نخواهد شد. ظهور یک خاورمیانه جدید به احتمال خیلی زیاد، آسیب های جدی را به خود این منطقه، ایالات متحده، و کل جهان وارد خواهد کرد.
تمام دوران‌های تاریخی این منطقه توسط بازی ها و روابط متقابل قدرتهای رقیب، هم در داخل و هم در خارج از آن، و البته میزان نفوذ آنها تعیین و تعریف شده است. تنها نقطه‌ی تفاوت میان دوران‌های مختلف، شکل و نحوه‌ی موازنه میان این قدرت و نفوذ آنها بوده است. در چشم انداز دوران آینده خاورمیانه، بازیگران خارجی نفوذ نسبتاً متعادل و حتی اندکی داشته و نیروهای محلی از نقش پررنگ و جنایگاه بالاتری بهره خواهند برد؛ در واقع قدرتهای محلی بدست افراطیون متعهد به تغییر شرایط موجود خواهد افتاد. شکل گیری خاورمیانه جدید تحت هدایت و کنترل قدرتهای خارج از منطقه بسیار دشوار خواهد بود، اما در هر صورت این موضوع – همراه با اداره یک آسیای پویا- در دهه های آینده به اولین چالش سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل خواهد شد.
خاورمیانه مدرن در اواخر قرن هجدهم متولد شد. از نظر برخی مورخان، رویدادی که می توان از آن بعنوان نقطه آغازین این دوران نام برد، امضای پیمانی بود که در سال 1774 میلادی به جنگ میان امپراتوری عثمانی و روسیه پایان داد؛ برخی از مورخین نیز نقطه آغازین دوران خاورمیانه مدرن را ورود نسبتاً آسان و بی دردسر ناپلئون به مصر در سال 1798 می دانند، واقعه ای که به اروپائیان نشان داد زمان سلطه بر این منطقه فرا رسیده و همچنین این سؤال را در ذهن روشنفکران عرب و مسلمان منطقه ایجاد کرد که چرا تمدن اسلامی تا این حد از اروپای مسیحی عقب افتاده است، سؤالی که هنوز هم در ذهن بسیاری از این روشنفکران وجود دارد. اما فروپاشی امپراتوری عثمانی به همراه نفوذ اروپا به منطقه، «مسئله شرق» را برجسته ساخت. در این راستا موضوع چگونگی رویارویی با پیامدهای فروپاشی امپراتوری عثمانی مورد توجه قرار گرفت و احزاب و گروههای فکری و سیاسی مختلف در اروپا از آن هنگام همواره تلاش کرده اند برای کسب برتری، پاسخی مناسب را برای این مسئله بیابند.
اولین بخش از دوران خاورمیانه جدید با جنگ جدید با جنگ جهانی اول، فروپاشی امپراتوری عثمانی، و ظهور جمهوری ترکیه، و همچنین تقسیم غنایم جنگی میان کشورهای پیروز اروپایی پایان یافت. دورانی که بلافاصله پس از آن آغاز شد، دوران حکومتهای استعماری، عمدتاً تحت تسلط فرانسه و بریتانیا بود. این دوران نیز حدود و چهاردهه بعد، پس از اینکه جنگ جهانی دوم بخش عمده ای از قدرت اروپائیان را تحلیل برده و در ضمن ناسیونالیسم عرب نیز در منطقه سر برآورده بود، و البته دو ابر قدرت پس از جنگ نیز رویارویی های خود را آغاز کرده بودند، پایان یافت. «آلبرت حورانی» مورخ مشهور درباره این دوران نوشت: «کسی که بر خاور نزدیک حکومت می کند، در واقع بر کل جهان حکومت می کند؛ و البته کسی که در پی منافع خود در سطح جهان است، چاره ای جز هماهنگ کردن خود با تحولات این منطقه ندارد.»
«آلبرت حورانی» به درستی بحران سوئز در سال 1965 را به عنوان علامت آشکار پایان دوران استعمار و آغاز دوران جنگ سرد در منطقه تفسیر کرد.
در طول دوران جنگ سرد نیز همانند دوران های قبل، نیروهای خارجی یک نقش غالب و مسلط را در خاورمیانه و تحولات آن ایفا کردند. اما طبیعت رقابت میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، فضای قابل توجهی را برای مانور در اختیار دولت های منطقه قرار داد. نقطه عطف این دوران و رقابتهای آن، جنگ اکتبر 1973بود که در جریان آن، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی اساساً در یک بن بست بی سابقه متوقف شدند که نتیجه آن آماده شدن شرایط برای استفاده از یک دیپلماسی جاه طلبانه و در نهایت توافقنامه صلح میان مصر و اسرائیل بود.
با این وجود، اشتباه بزرگی است اگر دوران سوم (جنگ سرد) را به سادگی بعنوان یک دوران مملو از رقابت های تحولات تحت کنترل قدرتهای بزرگ تصور کنیم. جنگ ژوئن 1967 اعراب، و اسرائیل برای همیشه موازنه قوا در خاورمیانه را تغییر داد. استفاده از نفت بعنوان یک سلاح اقتصادی و سیاسی در سال 1973 و در جریان جنگ اعراب و اسرائیل در این سال، آسیب پذیری آمریکا و جامعه بین المللی نسبت به کاهش تولید و افزایش بهای نفت را برجسته ساخت. و البته طبیعت تعدیل کننده و توازن بخش جنگ سرد نشان داد که نیروهای محلی در خاورمیانه برای تعقیب برنامه ها و اهدافشان از خودمختاری و فضای قابل توجهی برخوردار بودند. از همه این موارد مهمتر، انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران، که به سرنگونی یکی از ارکان سیاست ایالات متحده در خاورمیانه انجامید، بخوبی این نکته را اثبات کرد که خارجی ها نمی توانند حوادث و رویدادهای منطقه را کنترل کنند. در این دوران، دولت‌های عرب منطقه عمدتاً در مقابل تلاش های ایالات متحده برای تحریک آنها به پیوستن به طرح های ضد اتحاد شوروی مقاومت می کردند. اشغال لبنان در سال 1982 توسط اسرائیل به ظهور حزب ا.... انجامید. و البته جنگ عراق و ایران نیز هر دو کشور را حداقل بمدت یک دهه تضعیف کرد.

چوپان آمریکایی

پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آغاز دورانی جدید یا دوره چهارم در تاریخ منطقه بود که طی این دوران ایالات متحده نفوذ و آزادی عمل بی سابقه ای در منطقه داشت. طرح های غالب در این دوران سراسر آمریکایی عبارت بودند از عملیات های آزادسازی تحت هدایت و رهبری ایالات متحده، استقرار بلند مدت نیروهای زمینی و هوایی ایالات متحده در شبه جزیره عرب، و یک دیپلماسی فعال در تلاش برای حل منازعه اعراب و اسرائیل، یک بار برای همیشه (تلاش هایی که در تلاش مشتاقانه اما نهایتاً ناموفق دولت کلینتون در «کمپ دیوید» به اوج خود رسیده در این دوره بیش از سایر دوره های قبل از آن می شد نمونه ای از «خاورمیانه قدیمی» را مشاهده کرد. در واقع پدیده ها و نیروهایی شامل یک عراق متجاوز اما خنثی شده، یک ایران رادیکال و خطرناک برای منافع آمریکا اما نسبتاً تضعیف شده- به دلیل جنگ با عراق، اسرائیل بعنوان قویترین دولت و تنها قدرت هسته ای منطقه، رژیم های عرب وابسته به درآمدهای نفتی که مردمشان را سرکوب می کردند، همزیستی دشوار و حتی غیرممکن میان اسرائیل از یک سو و فلسطین و سایر کشورهای عربی از سوی دیگر، و البته بطور عمومی تر برتری ایالات متحده، این منطقه و این دوران را تعریف می کردند.
اما آنچه این دوره را پس از کمتر از دو دهه به پایان رسانده، مجموعه ای از عوامل- برخی ساختاری، و برخی حاصل عمل بازیگران- است. قابل توجه ترین و مهمترین عامل، تصمیم دولت بوش برای حمله به عراق در سال 2003 و عملیات نظامی تحت هدایت آمریکا و البته اشغال این کشور به دنبال عملیات مذکور می باشد. یکی از مهمترین خسارت های این جنگ، از دست رفتن عراق تحت تسلط اهل تسنن بود، عراقی که به اندازه کافی توانایی و انگیزه داشت تا در مقابل ایران شیعی، ایجاد موازنه کند. تنش ها و درگیرهای شیعه- سنی که مدتها ساکت شده بود، اکنون در عراق و البته در سراسر منطقه دوباره به سطح آمده است. تروریست ها اکنون پایگاه مناسبی را در عراق بدست آورده و در این کشور دست به توسعه مجموعه جدیدی از فنون تروریستی زده اند و البته این فنون از همین نقطه به دیگر کشورها نیز صادر می شود. در بیشتر منطقه خاورمیانه اکنون دموکراسی با فقدان نظم عمومی و پایان برتری اهل تسنن گره خورده است. احساسات ضد آمریکایی هنوز به شکل قابل توجهی در حال تقویت شدن است. و در نهایت بدلیل ضعف های عمده موجود در ارتش ایالات متحده و همچنین شکست هایی که در عملیات عراق متحمل شد، این جنگ نفوذ و نیروی ایالات متحده را در سراسر جهان کاهش داده است که در این میان نباید مشغولیت بخش عظیمی از ارتش آمریکا در این درگیری را از یاد برد. یکی از طعنه های تاریخ این است که اولین جنگ با عراق- یک جنگ ضروری و فوری- نشان دهنده آغاز دوران آمریکایی خاورمیانه بود و جنگ دوم عراق- یک جنگ انتخابی و البته غیرضروری- نیز پایان این دوران را تسریع کرده است.
عوامل دیگری نیز در این میان دخیل بوده اند. یکی از این عوامل، فروپاشی و شکست فرآیند صلح خاورمیانه است. ایالات متحده از نظر سنتی همواره از یک ظرفیت و استعداد بی نظیر برای کار کردن هم با اعراب و هم با اسرائیلی ها، سود برده است. اما محدودیت های ظرفیت مذکور در جریان مذاکرات «کمپ دیوید» در سال 2000 خودنمایی کردند. از آن هنگام تاکنون عواملی مثل ضعف و بی لیاقتی جانشینان «یاسر عرفات»، خیزش جنبش «حماس» و اتخاذ یک سیاست یکجانبه گرایانه از سوی اسرائیل، همگی به شکست این فرآیند و به حاشیه رانده شدن ایالات متحده کمک کرده اند، ضمن اینکه عدم تمایل دولت کنونی بوش برای اتخاذ یک دیپلماسی فعال در این زمینه، این سیر نزولی را تقویت نموده است.
عامل دیگری که به پایان دوران آمریکایی خاورمیانه کمک کرده است، عبارت است از شکست رژیم های سنتی عرب در رویارویی با جاذبه فوق العاده تفکرات اسلامی افراطی. در مواجهه با یک انتخاب میان رهبران سیاسی فاسد و دور از دسترس از یک سو، و رهبران مذهبی نیرومند و با نفوذ، بسیاری از مردم منطقه دسته دوم را برگزیده اند. واقعه 11 سپتامبر رهبران ایالات متحده را به این سمت سوق داد که میان جوامع بسته و رشد رادیکالیسم، ارتباط برقرار کنند. اما نتیجه این تفکر در میان مقامات آمریکایی- اغلب یک فشار عجولانه بر دولتهای منطقه برای برگزاری انتخابات بدون ملاحظه و توجه به زمینه ها و متن سیاسی و اجتماعی جوامع- ایجاد فرصت ها و فضاهای بیشتر و بهتر برای تروریست ها و حامیان آنها به منظور پیشبرد طرح ها و ارتقاء توان عملیاتی شان بوده است.
و در نهایت، فرآیند جهانی سازی کلیت منطقه را دستخوش تغییر و تحول کرده است. بدست آوردن پول، سلاح، ایده های جدید، و البته طرفدار و نیروی انسانی مورد نیاز برای افراطیون اسلامی، اکنون به کاری نه چندان دشوار تبدیل شده است. رشد قارچ گونه رسانه ها و مطبوعات جدید، و بخصوص شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، جهان عرب را به یک «دهکده منطقه ای» کاملاً سیاسی تبدیل کرده است. در واقع نمایش بیشتر فیلم ها و گزارش های خبری از این شبکه ها- صحنه هایی از خشونت و تخریب و کشتار در عراق؛ تصاویر بد رفتاری با زندانیان عراقی و مسلمان؛ رنج و محنت مردم در غزه، کرانه باختری، و لبنان و ..... – بسیاری از مردم خاورمیانه را از ایالات متحده متنفر و دور ساخته است. نتیجه طبیعی این تحولات بسیار ساده است: دولتهای خاورمیانه اکنون برای همکاری با ایالات متحده راه دشوارتری را در پیش دارند، و البته نفوذ ایالات متحده در منطقه رو به زوال گذاشته است.

چه چیزی پیش روست؟

طرح ها و ترکیب های کلی پنجمین دوره از تاریخ جدید خاورمیانه هنوز در حال شکل گیری هستند و کامل نشده اند، اما نکته مهم این است که این طرح ها و ترکیب ها طبیعتاً در پی پایان دوران تسلط ایالات متحده بر منطقه تکمیل شده و منشأ اثر می شوند. در واقع تعداد زیادی طرح و ترکیب تازه از این پس به رویدادها و حوادث روزانه در این منطقه، شکل خواهند داد.
اول اینکه، ایالات متحده به بهره گیری بیشتر از نفوذ خود در منطقه – نسبت به انواع دیگر قدرت ظاهری- ادامه خواهد داد، اما نفوذ واشنگتن نسبت به قبل قطعاً کمتر و ضعیف تر خواهد بود. این موضوع منعکس کننده تأثیر در حال افزایش مجموعه ای از نیروهای داخلی و خارجی، محدودیت‌های ذاتی قدرت ایالات متحده، و نتایج انتخاب های دولتمردان آمریکا است.
دوم، ایالات متحده به شکلی فزاینده در چالش با سیاست خارجی دیگر کشورهای خارجی حاضر در منطقه قرار خواهد گرفت. اتحادیه اروپایی در قضیه عراق تا حدی وارد شده و به آمریکا کمک خواهدکرد و احتمالاً در مورد مسئله فلسطین نیز برای اتخاذ یک رهیافت متفاوت و جدید اعمال فشار خواهد نمود. چین در مقابل اعمال فشار به ایران مقاومت کرده و در پی تضمین دسترسی خود به ذخایر انرژی منطقه خواهد بود. همچنین، روسیه نیز در مقابل خواست واشنگتن برای تحریم ایران مقاومت کرده و به منظور اثبات استقلال خود از ایالات متحده، در جستجوی فرصت ها و فضاهای جدید خواهد بود. هم چین و هم روسیه (و هم بسیاری از دولتهای اورپایی) خود را از همراهی با تلاشهای ایالات متحده برای انجام و پیشبرد اصلاحات سیاسی در دولتهای غیر دموکراتیک خاورمیانه کنار خواهند کشید.
سوم اینکه، در خاورمیانه جدید، دو کشور از همه قویتر هستند، که یکی از آنها ایران است.
تاکنون تمام کسانی که ایران را بعنوان کشوری در حال تغییر نگاه کرده و تصور می کردند جدی ترین و اساسی ترین تحولات سیاسی و اجتماعی در این کشور در جریان است، سخت در اشتباه بوده اند. ایران از سرمایة عظیم اقتصادی و انسانی بهره می برد و قویترین نفوذ و تأثیر را در عراق دارد، و البته نفوذ قابل توجهی هم بر حماس و حزب الله لبنان دارد. ایران یکی از امپراتوری های تاریخی بوده که اکنون نیز اهداف و طرح های بلندی برای بازسازی منطقه مطابق نظر و تصور خودش در سر دارد؛ البته نباید فراموش کنیم که از پتانسیل لازم برای از قوه به فعل رساندن این طرح ها هم برخوردار است.
چهارم اینکه، اسرائیل دیگر کشور قدرتمند منطقه و کشوری با یک اقتصاد مدرن قابل رقابت از نظر جهانی خواهد شد. اسرائیل بعنوان تنها کشور دارای زرادخانه هسته ای در خاورمیانه، مستعدترین نیروی نظامی متعارف منطقه را نیز در اختیار دارد. اما با وجود همه این ظرفیت ها، هنوز هم مجبور است هزینه های سنگین اشغال کرانه باختری رود اردن را تحمل کرده و با یک چالش امنیتی چند وجهی و چند بعدی روبرو شود. از نظر راهبردی، موقعیت کنونی اسرائیل نسبت به موقعیت آن در تابستان گذشته و قبل از قضیه لبنان، بسیار ضعیف تر شده است. و البته نباید فراموش کرد که وضعیت تل آویو- همانند وضعیت، واشنگتن- در صورتی که ایران دست به توسعه قابلیت های هسته ای خود بزند، بیشتر رو به زوال خواهد گذاشت.
پنجم، در آینده ای قابل پیش بینی، احتمال موفقیت و چیزی شبیه به یک فرآیند صلح پایدار، بسیار اندک است. در روزهای پس از عملیات نظامی پرحرف و حدیث اسرائیل در لبنان، دولت تحت هدایت مخرب «کاریما» برای هدایت حمایت های داخلی از سیاست های خود، همچنان دچار ضعف خواهد بود. پس از خروج اسرائیل از غزّه و سپس جنوب لبنان، اکنون بسیاری از تصمیم ها و سیاستهای دولت تل آویو بی اعتبار شده است از سوی دیگر در طرف فلسطینی نیز هیچ شریک آشکار و قدرتمندی که هم قادر و هم متمایل به مصالحه باشد وجود ندارد، و این موضوع قطعاً شانس دستیابی به یک رهیافت مطمئن و اساسی – پس از مذاکرات موفق- را به شدت کاهش خواهد داد. ایالات متحده نیز- حداقل در شرایط فعلی- جایگاه خود را بعنوان یک واسطه معتبر و صادق از دست داده است. در ضمن توسعه شهرک های اسرائیلی و همچنین ادامه پروژه دیوار حائل و شتاب در اجرای این طرح ها، دیپلماسی را پیچیده تر خواهد ساخت.
ششم اینکه عراق، بعنوان یک مرکز سنتی قدرت در جهان عرب، در سالهای آینده نیز بواسطه یک دولت مرکزی ضعیف، یک جامعه چند پاره و متفرق و متشتت، و همچنین خشونت های فرقه ای عادی و معمولی، همچنان آشفته و بی سر و سامان باقی خواهد ماند. در بدترین حالت، عراق طی سال های آینده به یک دولت شکست خورده و ویران شده از یک جنگ دخلی فراگیر تبدیل می شود که همسایگان خود را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
هفتم، در نتیجه تقاضای فزاینده و شدید نفت از سوی چین و هند، موفقیت اندک ایالات متحده در کنترل و کاهش مصرف سوخت و انرژی، و احتمال تداوم کاهش ذخایر نفتی، قیمت نفت همچنان در سطحی بالا باقی خواهد ماند. احتمال اینکه در سالهای آینده بهای یک بشکه نفت به بیش از یکصد دلار برسد، بسیار بیشتر از این است که به زیر 40 دلار کاهش یابد. ایران، عربستان، و دیگر تولیدکنندگان عمده نفت از این شرایط به شکلی بی تناسب سود خواهند برد.
هشتم، فرایند ایجاد تشکیلات «شبه نظامی» همچنان با شدت ادامه خواهد یافت. ارتش های خصوصی و گروهای شبه نظامی در عراق، لبنان، و فلسطین- البته با قدرتی بیشتر از قبل- هنوز هم در حال رشد هستند. شبه نظامیان، هم محصول و هم یکی از علل ضعف دولتها، در صورتی که کمبود و کاهش اقتدار و توانایی دولتها ادامه یابد، همچنان از نقاط مختلف سر برخواهند آورد. جنگ اخیر در لبنان، نه بواسطه عدم شکست حزب ا... ، بلکه بدلیل عدم پسروی اسرائیل، روند مذکور را تشدید خواهد کرد. نتیجه این موضوع، جسارت بیشتر گروههایی است که در صحنه سیاسی لبنان- و کل منطقه- بدنبال ایفای نقشی پر رنگ تر هستند.
نهم، تروریسم که بعنوان کابرد عمدی زور علیه شهروندان و غیرنظامیان در تعقیب اهداف سیاسی تعریف شده، همچنان بعنوان یکی از خصوصیات و ویژگی های منطقه باقی خواهد ماند. این پدیده در آینده نیز هم در جوامع متشتت و چند پاره مثل عراق، و هم در جوامعی که گروههای افراطی بدنبال تضعیف و بی اعتبار ساختن دولت هستند- مثل عربستان سعودی و مصر- رخ خواهد داد. همچنین تروریسم در منطقه به رشد خود ادامه داده و همچنان به عنوان ابزاری علیه اسرائیل و حضور ایالات متحده و دیگر قدرتهای غیر بومی و خارجی به کار خواهد رفت.
دهم، اسلام بطور فزاینده خلاء سیاسی و روشنفکری موجود در جهان عرب را پر کرده و بنیانی را برای تفکرات سیاسی و اجتماعی اکثریت ساکنان منطقه فراهم خواهد کرد. ناسیونالیسم عربی و سوسیالیسم عربی هر دو پدیده هایی مربوط به دورانهای گذشته هستند، و دموکراسی نیز در بهترین حالت، در آینده ای دور ریشه خواهد گرفت. اتحاد اعراب نیز نه یک واقعیت، بلکه تنها یک شعار ساده است. واقعیت این است که اکنون نفوذ ایران و گروههای طرفدار آن در منطقه تقویت شده و البته این روند همچنان ادامه دارد؛ تلاش ها و اقداماتی که در راستای بهبود مناسبات میان دولتهای عرب و اسرائیل و ایالات متحده صورت می گیرد نیز دچار پیچیدگی شدید خواهد شد. در ضمن تنش های موجود میان شیعیان و اهل تسنن نیز در سراسر منطقه خاورمیانه افزایش یافته و مشکلات متعددی را در جوامع چند پاره (مثل بحرین، لبنان، و عربستان سعودی) ایجاد خواهد کرد.
یازدهم اینکه، رژیم های عرب احتمالاً اقتدارگرا باقی مانده و از نظر مذهبی متعصب تر و ضد آمریکایی تر نیز خواهند شد. رهبران و پیشوایان این حرکت نیز مصر و عربستان سعودی خواهند بود. مصر، که مطابق برخی برآوردها یک سوم جمعیت جهان عرب را در خود دارد، برخی اصلاحات اقتصادی سازنده را انجام داده است، اما این کشور در عرصه پیشرفتها و تحولات مثبت سیاسی شکست خورده است، و این موضوع مردم مصر را مجبور به انتخاب میان اقتدارگرایان سنتی و اخوان المسلمین می کند. خطر هنگامی جدی می شود که مصری ها روزی اخوان المسلمین را انتخاب خود قرار دهند؛ در واقع زمانی که شهروندان مصر از گروه اول خسته و ناراضی شوند، به گروه دوم روی خواهند آورد. برای جبران این موضوع، رژیم مصر حتی ممکن است در فرآیند فاصله گیری از ایالات متحده، حتی به همکاری با مخالفان اسلام‌گرای خود نیز روی آورد. در عرستان سعودی، دولت و نخبگان سلطنتی برای تسکین دادن تقاضاهای‌ فزاینده داخلی خواستار انجام اصلاحات، روی استفاده از عواید عظیم انرژی تکیه می کنند. مشکل اصلی اینجا است که بیشتر فشاری که بر دولت سعودی اعمال می شود – و آنها مجبور به پاسخگویی هستند- از جانب راست گرایان مذهبی است تا چپ گرایان لیبرال، و همین امر نیز دولت را مجبور کرده است هر چه بیشتر در راستای خواست مقامات مذهبی گام بردارد.
نهایتاً، نهادهای منطقه ای نیز ضعیف، خسته و ناکارآمد باقی خواهند ماند و از این نظر با همتایان خود در نقاط دیگر جهان قابل مقایسه نخواهند بود. معروفترین سازمان منطقه ای خاورمیانه، یعنی«اتحادیه عرب»، ایران و اسرائیل، قدرتمندترین کشورهای منطقه را از عضویت مستنثی کرده است؛ و این یعنی یک شکاف بزرگ در منطقه. وجود تنش در روابط اعراب و اسرائیل همچنان راه مشارکت اسرائیل در هرگونه مناسبات پایدار منطقه ای را سد خواهد کرد. همچنین تنش میان ایران و بیشتر کشورهای عرب نیز ظهور منطقه گرایی را خنثی خواهد کرد. تجارت در داخل منطقه نیز در حدی متوسط باقی خواهد ماند، چرا که کشورهای اندکی در دورن منطقه قادر به تأمین کالاها و خدمات مورد نیاز دیگران – آن هم نه در مقیاسی گسترده- هستند، و بدین ترتیب اجباراً واردات کالاهای صنعتی پیشرفته از نقاط دیگر جهان ادامه خواهد یافت. با وجود نیاز شدیدی که وجود دارد، مقدار کمی از مزیت ها و برتری های ائتلاف اقتصادی جهانی شامل این بخش از جهان خواهد شد.

اشتباهات و فرصت ها

اگرچه ترکیب ها و ویژگی های اساسی دوران پنجم خاورمیانه مدرن به شدت غیر جذاب و حتی نگران کننده هستند، اما این نباید علتی برای اعتقاد به سرنوشت باشد. ما باید بیشتر به ماهیت قضایا نگاه کنیم. میان یک خاورمیانه فاقد ترتیبات رسمی برای صلح و یک خاورمیانه تعریف شده توسط تروریسم درگیری و منازعه میان کشورها، و جنگ داخلی؛ میان خاورمیانه ای که یک ایران قدرتمند را در درون خود جای می دهد و خاورمیانه ای که تحت تسلط ایران است؛ یا میان خاورمیانه ای که روابطی نه چندان مثبت و روان با ایالات متحده دارد و خاورمیانه ای که پر از کینه و نفرت نسبت به آمریکا است، تفاوت بنیادی وجود دارد. زمان نیز تفاوت‌هایی را بوجود می آورد. دوره های در تاریخ خاورمیانه ممکن است طولانی بوده و یک قرن به طول بینجامند، یا اینکه به اندازه یک دهه و حتی پنج سال باشند. اما نکته آشکار و همه این است که بهترین حالت برای منافع ایالات متحده و اروپا این است که دوران در حال ظهور کنونی تا حد ممکن کوتاه بوده و مقدمه ای برای یک دوران آرام تر و کم خطرتر باشد.
برای تضمین این شرایط مطلوب، سیاستمداران و تصمیم گیرندگان در ایالات متحده باید ضمن پرهیز و اجتناب از ارتکاب دو اشتباه، دو فرصت را نیز درک و از آن ها استفاده کنند. اولین اشتباه، یک اعتماد بیش از حد و غیر منطقی به نیروی نظامی است. همان طور که ایالات متحده بواسطه هزینه های سرسام آوری که متحمل شد، از جنگ در عراق آموخت- و اسرائیل نیز از جنگ در لبنان فرا گرفت، ارتش و نیروی نظامی و بطور کلی قوه قهریه را هرگز و در هیچ شرایطی نمی توان بعنوان یک نوشدارو و اکسیر برای حل معضلات در نظر گرفت. در واقع در مقابل شبه نظامیانی که به شکلی خارج از قواعد موجود سازمان یافته اند، یا تروریستهایی که خوب آموزش دیده و مسلح شده اند، یا جنگجویانی که از متن جوامع بر آمده و متعلق به آنها هستند و در ضمن انگیزه ای قوی و آمادگی وصف ناپذیر برای مرگ دارند، استفاده از نیروی نظامی اصلاً کارآمد و مفید نیست. به همین دلیل احتمال موفقیت یک حمله بازدارنده و پیشگیرانه به تأسیسات هسته ای ایران، بسیار اندک است. چنین حمله ای نه تنها ممکن است در زمینه تخریب تمام تأسیسات و امکانات هسته ای ایران شکست بخورد، بلکه ممکن است تهران را به سمت پی گیری جدی تر برنامه هسته ای اش هدایت کرده و باعث شود که ایرانی ها همگی با هم متحد شوند. همچنین ممکن است ایران برای تلافی چنین حملاتی، علیه منافع ایالات متحده در افغانستان و عراق وارد عمل شده و حتی بطور مستقیم علیه ایالات متحده اقدام کند. چنین سیاست ها و اقداماتی ضمن رادیکالیزه کردن بیشتر جهان عرب و کل جهان اسلام، باعث رشد و گسترش تروریسم و فعالیتهای ضد آمریکایی شود. اقدام نظامی علیه ایران همچنین قیمت نفت را به سطحی جدید خواهد رساند، که این نیز به نوبه خود احتمال ظهور یک بحران اقتصادی و رکودهای را به شدت افزایش می دهد. به همین دلیل و دلایل فوق الذکر، نیروی نظامی همواره باید بعنوان آخرین پناهگاه و ابزار مورد توجه قرار گیرد.
دومین اشتباه این است که تصور کنیم ظهور دموکراسی به ایجاد آرامش در منطقه منجر می شود. این صحیح است که دموکراسی های بالغ و کامل تمایلی به استفاده از ابزار جنگ و قوه قهریه برای حل مسائل خود با دیگران ندارند. اما متأسفانه نکته اینجا است که ایجاد دموکراسی های بالغ و کامل به هیچ وجه کار آسانی نیست و حتی در صورتی که بسیار خوش بینانه هم به قضیه نگاه کنیم، چنین کاری حداقل چندین دهه زمان نیاز دارد. در هر صورت دولت آمریکا باید بصورت موقتی به کار و تعامل با بسیاری از دولتهای غیر دموکراتیک ادامه دهد. همچنین نباید فراموش کرد که دموکراسی پاسخ مناسبی برای مسئله تروریسم نیست. درست است که احتمال تروریست شدن جوانان و نوجوانانی که در جوامع دارای فرصت های مناسب اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی رشد می کنند- و چنین فرصت هایی بطور برابر در اختیار آنها است- کمتر است، اما حوادث و رویدادهای چند سال اخیر نشان می دهند که حتی کسانی که در دموکراسی های بالغ و تکامل یافته- مثل انگلستان- هم رشد کرده و تربیت می شوند، چندان در مقابل جذب شدن به افراط گرایی مصون و ایمن نیستند. البته این واقعیت که هم حماس و هم حزب ا... هر دو در انتخابات دموکراتیک موفق به پیروزی شدند نیز این نقطه نظر را تقویت می کند که اصلاحات دموکراتیک الزاماً آرامش را تضمین نمی‌کند. همچنین نباید فراموش کرد که در مقابل افراطیونی که در برنامه های خود هیچ جایی برای کسب حمایت اکثریت در نظر ندارند، دموکراسی‌سازی و اصلاحات دموکراتیک فایده اندکی داشته و اصلاً پدیده ای مضحک به شمار می رود. بجای تأکید روی موضوع دموکراسی، اقدامات و ابتکارهای مفیدتر عبارتند از طراحی روش هایی برای اصلاح نظام‌های آموزشی و تربیتی منطقه، ارتقا و پیشبرد و تسریع در روند آزادسازی اقتصادی و بازارهای آزاد، تشویق و ترغیب حکام و مقامات مسلمان و عرب برای گفتگو و تعامل، بطوری‌که ضمن کاهش مشروعیت تروریسم، باعث تزلزل جایگاه حامیان این پدیده شوم شود، و همچنین رسیدگی به درخواست‌ها و شکایاتی که مسلمانان را به سوی افراط گرایی هدایت می کند.
اما فرصت هایی که باید درک شده و جدی گرفته شوند. اولین مورد، مداخله بیشتر در امور خاورمیانه با ابزارهای غیر نظامی است. در مورد عراق، علاوه بر خروج نیروهای آمریکایی و آموزش ارتش و پلیس این کشور، ایالات متحده باید یک فضای منطقه ای را برای همسایگان عراق (بویژه ترکیه و عربستان سعودی) و نیز دیگر طرف‌های علاقمند به کمک به این کشور ایجاد کند، تجربه ای که در مدیریت رویدادهای افغانستان پس از جنگ سال 2001 بخوبی جواب داد. انجام چنین کاری مستلزم این است که هم ایران و هم سوریه به بازی گرفته شوند. سوریه- که می تواند روی تحرکات شورشیان در عراق و ورود آنها به این کشور و همچنین ورود سلاح به لبنان تأثیر جدی داشته باشد - را باید با دادن تعهدات اقتصادی (از سوی دولتهای عربی، اروپا و ایالات متحده) و همچنین تعهد به آغاز مجدد مذاکرات در مورد وضعیت «بلندی های جولان»، به مسدود کردن مرزهایش ترغیب نمود. در خاورمیانه جدید این خطر جدی وجود دارد که سوریه علاقه بیشتری به همکاری با تهران داشته باشد تا همکاری با واشنگتن. اما نباید این موضوع را فراموش کرد که دمشق در جریان جنگ خلیج فارس به ائتلاف تحت هدایت ایالات متحده پیوست و البته با کنفرانس صلح مادرید در سال 1991 نیز همراهی کرد، و این دو حرکت نشان می دهد که این کشور ممکن است در آینده نیز با ایالات متحده همکاری کند.
اما ایران یک مورد دشوارتر است. با توجه به منتفی بودن تغییر نظام در ایران و خطرناک بودن حمله نظامی علیه تأسیسات هسته ای این کشور وجود ابهام در نتیجه بخشی سیاستهای بازدارندگی در مقابل این کشور، بهترین گزینه پیش روی واشنگتن، دیپلماسی و مذاکره است. دولت ایالات متحده باید بدون فوت وقت و بی هیچ پیش شرطی باب مذاکرات جامع را در مورد تمام مسائل موجود میان دو کشور و از جمله برنامه هسته ای تهران، باز کند. در این زمینه در ابتدا باید مجموعه ای از محرک ها و مشوق های اقتصادی، سیاسی و امنیتی را به ایران پیشنهاد کرد. همچنین می توان به تهران اجازه داد به شرط پذیرش بازرسی های سرزده و غیر مترقبه، یک برنامه پایلوت و محدود غنی‌سازی اورانیوم را پیش ببرد. چنین پیشنهادی قطعاً با حمایت گسترده بین المللی روبرو خواهد شد؛ و همین حمایت های بین المللی است که پیش شرط اعمال صحیح تحریم ها و یا توسل به دیگر گزینه ها- درصورت شکست دیپلماسی- خواهد بود، چرا که ایالات متحده بدون این حمایت ها عملاً کاری از پیش نخواهد برد. در واقع اساساً مطرح ساختن چنین پیشنهادی شانس موفقیت دیپلماسی را افزایش خواهد داد. گام مهم دیگر در این زمینه این است که دولت آمریکا بجای تهدید- که عملاً مردم و دولت ایران را با هم متحد می سازد- ایرانیان را نسبت به هزینه های ادامه این راه آگاه سازد.
همچنین احیاء دیپلماسی در منازعه فلسطین و اسرائیل- که هنوز مهمترین موضوعی است که به شکل گیری و البته رادیکالیزه شدن افکار عمومی منطقه کمک می کند- نیز ضروری است. در این شرایط هدف نباید آوردن دو طرف منازعه به «کمپ دیوید» یا هر میز مذاکره دیگری باشد، بلکه در این نقطه باید شرایطی ایجاد شود که تحت آن شرایط دیپلماسی به شکلی مفید و کارآمد بتواند مجدداً آغاز به کار کند. در این راستا ایالات متحده باید اصول و پایه های یک توافق نهایی را صورت بندی کند، اصولی مثل ایجاد یک دولت فلسطینی بر اساس خطوط و مرزهای سال 1967. (کلیه مرزها الزاماً باید برای تضمین و حفاظت از امنیت اسرائیل طراحی شده و تغییرات جمعیتی را نیز منعکس کنند؛ همچنین به فلسطینی ها نیز در مقابل آنچه در این طرح های جدید از دست می دهند، باید مشوق ها و پاداش های چشمگیر و قابل قبول داده شود.) سخت ترین و بدترین حالت در این زمینه، این است که حماس از شرکت در مذاکرات امتناع ورزیده و تصمیم به رویارویی بگیرد. اما برای پیگیری و ادامه رهیافت فوق، مقامات ایالات متحده باید جلسات متعددی را با مسئولان حماس برگزار کنند، درست به همان سبکی که با رهبران «شین فین»- که برخی از آنها رهبران «ارتش آزادیبخش ایرلند» نیز بودند- رفتار شد. به چنین طرح ها و تعامل هایی نباید بعنوان تلافی یا جایگزینی برای تاکتیک های تروریستی نگاه کرد، بلکه این موارد را باید بعنوان ابزارهایی با نیروی بالقوه برای همراه کردن دیگران با سیاست ایالات متحده تفسیر نمود.
دومین فرصت این است که ایالات متحده تا حد ممکن خودش را از بی ثباتی های این منطقه و تبعات آن جدا کند و دور نگه دارد. این موضوع در وهله اول بمعنی محدودیت و کنترل جدی مصرف نفت در ایالات متحده و کاهش وابستگی آن به منابع انرژی خاورمیانه است، اهدافی که در بهترین حالت از طریق کاهش و کنترل تقاضا برای سوخت حاصل می شوند (از طریق راهکارهایی مثل افزایش مالیاتها در پمپ های بنزین- و جهت ایجاد تعادل، کاهش و تعدیل مالیات در نقاط دیگر- و البته تشویق و پیشبرد سیاستهایی که معرفی و ارایه منابع جایگزین و جدید انرژی را تسریع می کنند) واشنگتن همچنین باید گام های جدی تری را نیز برای کاهش برخوردها و تماس های خود با پدیده تروریسم بردارد. درست مثل آسیب پذیری یک انسان در مقابل بیماری، آسیب پذیری در مقابل تروریسم نیز به شکل صددرصد قابل رفع کردن نیست. اما اقدامات و راههای زیادی وجود دارند که برای محافظت بیشتر و بهتر از خاک و منافع ایالات متحده باید به آنها فکر کرد. مهم این است که ما برای موقعیت های اجتناب ناپذیری که تروریستها موفق به انجام عملیات می شوند، در بهترین حالت آمادگی قرار داشته باشیم.
اجتناب از اشتباهات و درک فرصت های فوق الذکر، همه به حل مسائل کمک خواهد کرد، اما مهم این است که باور کنیم برای مشکلاتی که در عصر جدید با آن روبرو هستیم، هیچ راه حل سریع و آسانی وجود ندارد.
خاورمیانه تا چند دهه آینده همچنان یک بخش ناآرام و پر دردسر و البته ناآرام کننده جهان باقی خواهد ماند. اینها همه کافی است که همچنان دلتنگ خاورمیانه قدیمی باشیم.
* ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی ایالات متحده است.
منبع: مجله فارن افرز

محصولات شیطانی!توهین به امیر المومنین


بسم الله الرحمن الرحیم





سلام

حضرت علی علیه السلام امام اول شیعیان و خیلفه چهارم اهل تسنن محسوب میشود و مورد تایید همه مسلمنان به هر نحوی می باشد .

ولی جدیدن کفش هایی وارد شده که به فروش میرسه که در داخل آن نام این امام بزرگوار این یاور یتیمان و بی کسان این  عادل درگاه الهی این بردار و جانشین پیامبر بزرگ اسلام صلوات الله علیها رو در داخلش نوشته و من و شما هم از همه جا بی خبر به جای اینکه پرچم آمریکا و اسرائیل کف کفش باشه - این کفش ها که کار این وهابی های کثیف این صهیونیست های پست و ذلیل و خوار و رفقاشون آمریکا و اکثر اروپاییان و ... پا میکنیم و به امامون جسارت میکنیم خدایی نکرده .

به هر حال هر مکتبی باشید حضرت علی علیه السام و قبول دارید پس اطلاع رسانی و مقابله کنید.اجرتوان با خدا 


خواهش دارم از همه سایت ها اطلاع رسانی کنند

این مطلب از سایت تابناک میباشد:


یکی از بینندگان شبکه خبری تابناک با ارسال پیام و تصاویر زیر آورده است:


با سلام
به تازگی دست فروشان تهران اقدام به فروش صندلهایی با علائم شیطان پرستی و توهین به مقدسات می کنند
خواهشمند است پیگیری کنید

توضیح یک بیننده دیگر:
بسمه تعالی
سلام
آقا تو رو خدا به داد برسید ! این آرم فقط آرم شیطان پرستی نیست و به وضوح با خط سیاه نام مقدس حضرت علی رو کف دمپایی نوشتن !!!
کلمه "علی" خیلی خیلی واضح دو بار نوشته شده که به صورت قرینه ای هست .
خدا لعنتشون کنه !
مسئولین دارن چه .... میکنن ؟!!!!!!!!
خدا ازشون نگذره !
آقا تو رو خدا منعکس کنین !

(عکس با وضوح بیشتر و ربزرگتر در ادامه مطلب)  


http://files.tabnak.com/pics/201105/201105170626364805.jpg

http://files.tabnak.com/pics/201105/201105170626374676.jpg