نیروی انتظامی در مرحله دوم طرح امنیت اخلاقی با مدل موها و لباسهای گروههای شیطانپرست برخورد میکند. اصلا انگار هر جا اسم شیطان میآید، «هراس» و «ابهام» را با خودش یدک میکشد. این بار هم دقیقا همینطور است؛ گویا شیطان و دار و دستهاش مرزهای کشور ما را پشت سر گذاشتهاند و به خیابانهای شهرهای ما هم راه پیدا کردهاند. این دقیقا آن چیزی است که زنگهای خطر را به صدا درآورده؛ یعنی روی هراسانگیز و مخوف ابلیس. نیروی انتظامی اعلام کرده که در مرحله دوم طرح امنیت اخلاقی جامعه، با گروههای شیطانپرست و مدل موها و لباسهایی که نماد این گروههای انحرافی باشد، برخورد میکند. از آن طرف خبر از دستگیری گروهی از جوانها در یک پارتی به گوش رسید که بنا بر گفته مسئولان، گروههای موسیقی شیطانپرست در آن حضور داشتند. همین شنبه هفته پیش هم بخش خبری22 شبکه3، گزارشی را از فعالیتهای گروههای شیطانپرست در انگلیس پخش کرد. همه اینها باعث شد که برویم توی دل داستان شیطانپرستان و پرده از کار آنها کنار بزنیم؛ اینکه شیطانپرستی چیست؟ گروههای شیطانپرست کدامند؟ از کجا و چهجوری به وجود آمدهاند؟ چه میگویند؟ علائم و نمادهایشان چه شکلی است؟ سردمدارانشان چه کسانی هستند؟ چگونه میشود حساب شیطانپرستان را از گروههای مشابه جدا کرد؟ و... چون انگار حتی آنهایی که لباسهای شیطانپرستان را در جامعه ما میپوشند، چندان اطلاعی از فلسفههای عجیب و غریب و جنایات و کارهایاین گروهها ندارند. البته در این شماره فقط به ریشههای شیطانپرستی در دنیا میپردازیم و در شمارههایبعد به سراغ این پدیده در ایران خواهیم رفت. حتما شما هم وقتی پای فیلمهای هالیوودیای نشستهاید که شیطان یک پای آن است، از هیبت این اهریمن اندامتان بهلرزه افتاده است. در آنجا شیطان یک نیروی افسونگر ماورایی است که اجازه دخل و تصرف و اعمال نفوذ در هر کس و هر چیز را دارد؛ موجودی که گاه شکستناپذیر جلوه میکند و حتی برنده مطلق نابود ناشدنی است که اگر هم فعلا به هدفش نرسیده، در کمین خواهد نشست تا در آیندهای نزدیک کار را یکسره کند. شیطان دیگر مانند قدیم یک تصور ذهنی صرف نیست؛ او دارای تصویر شده است؛ اهریمنی سرخ یا سیاهپوش با چنگکی چند شاخه در دست و گاه با دمی شبیه پیکان و فلش؛ ترکیبی که از کودکی در ذهنهای ما نقش بسته و در کارتونهایی مثل تام و جری -که با آن بزرگ شدهایم- هم وجود داشت. این شیطان، برخلاف نگاه اسلامی، دیگر یک ابلیس مسخر و محدود و صرفا وسوسهگر نیست که در برابر خداوندگار عالم عددی نباشد بلکه یک قدرت است؛ قدرتی مرموز و مخوف که از سویی هراس و وحشت و از طرفی ابهام و حتی اسطوره با نامش گره خورده. چنین موجود ساختگی جان میدهد برای انواع تصورهای عجیب و غریب و تحریفها و اغراقهای کوچک و بزرگ. چنین تصورات باطلی فقط بحث امروز یا 3-2 قرن اخیر نیست بلکه به قدمت وجود بشر عمر دارد؛ تا آنجا که آیینهای ضالة شیطانپرستی در مصر و یونان باستان ریشه دارد و حتی در سنت مسیحیان ، شیطان موجودی است که به اعتقاد غلط آنها میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزهطلب باشد. ابلیس در مسیحیتِ تحریف شده و نگاههای منحرف بعدی، 3جایگاه دارد که قدرت او را در عالم بیمانند میکند و او را تا حد عظمت و پرستش بالا میبرد؛ اول اینکه او آنقدر مقتدر است که از فرمان خدا سر باز میزند. دومین عقیده اشتباه آنها این است که او به انسان خدمت کرده و سبب شده انسان از میوه جاودانگی و دانایی و خرد بخورد و با خدا برابری کند و همین امر موجب شده انسان از بهشت برین به زمین زیرین رانده شود؛ و سوم آنکه ابلیس، مظلوم واقع شده است چرا که او هم فرشتهای بوده مانند دیگر ملائک (هرچند در فرهنگ اسلامی شیطان جن است نه ملک ولی در نگاه مسیحیت «او یک فرشته بود!»). در بسیاری از شاخههای مسیحیت، شیطان (که به او در مسیحیت لوسیفر میگویند)، قبل از آنکه از درگاه خدا طرد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار عبادت میکرده و به انسان گفته که میتواند خدا شود، و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. همه این تصورات و پندارهای باطل است که برای ابلیس عظمت و حتی قداست به ارمغان آورده. هواداران شیطان آن را یک طرح و الگو میدانند؛ موجودی که از قبل از عالم هستی وجود داشته است؛ موجودی زنده و با چند وجه مشترک با طبیعت انسان. هرچند اندیشههای باطل شیطانپرستانه همزاد بشر است اما برای نخستین بار توماس هاردینگ در سال 1565 در کتاب «تکذیب یک کتاب» واژه شیطانپرستی را علیه مارتین لوتر و پیروانش بهکار برد. لفظی که در قرون17 و 18 میلادی تشدید شد؛ تا آنجا که در برخی کشورهای غربی، شیطانپرستی به صورت یک رسم ظهور پیدا کرد که به مخالفت با دینهای ابراهیمی و خداهایشان میپرداخت. آنچه قبل از هر طبقهبندی و توضیح دیگری ضروری است، توضیح معنا و قلمرو شیطانپرستی است؛ چرا که در بسیاری موارد، باعث تصورات و پندارهای اشتباه شده و بسیاری را به خطا و خلط مبحث انداخته، جوری که مثل خیلی از چیزهای دیگر در جامعه ما نتیجهاش شده است قضاوت مطلق سیاه و سفید. بعضیها اساسا زیرآب آن را زدهاند و بعضیها هم حوزه آن را تا جایی که توانستهاند گستردهاند. شناخت گروهها و افکار و عقاید شیطانپرستان به ما کمک میکند که آنها را از گروههایی که از شبیهسازیهای شیطانی استفاده میکنند ولی از نظر ریشهها و باورهای اعتقادی متفاوتند، جدا کنیم؛ گروههایی که بیشتر موزیکال هستند، نمایشهای مختلف اجرا میکنند و کمابیش در عالم هم طرفداران قابل توجهی خصوصا در میان جوانان دارند. در حالی که شیطانپرستی نوین عمری حدود 40سال دارد و هوادارانش در سراسر عالم بسیار انگشتشمارند. بیشترینشان در کشورهایی مثل ژاپن، آمریکا، آلمان و کشورهای اروپایی حوزه اسکاندیناوی دیده میشوند. البته در میان خود شیطانپرستان هم تندروهای افراطیای پیدا میشوند که به هر کار شیطانی وحشیانه و بیمنطقی دست میزنند؛ کارهای بیشرمانهای مثل قربانیکردن دختران باکره و کودکان، جنایات جنسی، کشتن مسافران مترو در ژاپن، خودسوزی دستهجمعی. اگر بخواهیم با یک نگاه کاربردی معنا و قلمرو شیطانپرستی را مشخص کنیم، 3 حالت قابل تصور است: اول یک نگاه دقیق و تخصصی است که فقط گروههای خاص را مشخص میکند که به آنها اشاره خواهیم کرد. دوم یک قلمروی عامتر که اضافه بر گروههای خاص شیطانپرستی، کلیه گروههای موسیقی و مشابه را هم شامل میشود و سوم معنای کاملا وسیع آن که هر گروه غیرالهی و هر جمعیت غیرخداپرست را دربرمیگیرد. برخلاف تصور معمول که شیطانپرستان، شیطان را خدای خود دانسته و او را میپرستند، آنها خودپرستند؛گویی شاخهای از اومانیسم (انسانمحوری) که تنها برای شیطان جایگاه غلوآمیز جادوگری قائل هستند. شیطانپرستان به 4گروه تقسیم میشوند: 1 – شیطانپرستی سنتی (دینی):شاید با خودتان بگویید شیطانپرستی دینی که پارادوکس است! هرچند حق با شماست ولی اتفاق افتاده است. پیروان این گروه باطل میگویند شیطانپرست اول باید یک قانون ماوراءالطبیعی که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است را بپذیرد و بعد به شیطان و قدرتش ایمان بیاورد. طیف این گروه از ادیان قدیمی مصر باستان با الهههای باستانی (بهعنوان مثال مارس-خدای جنگ) هستند تا شیطانپرستانی که ادعای پرستش خدای اصلی را دارند. مریدان این گروه خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میدانند. 2 – شیطانپرستی معاصر (فلسفی):این جماعت جدید بزرگترین شرط رستگاری را برتری مادیشان نسبت به دیگران میدانند. آنها زندگی بعد از مرگ و باورهای دینی و معنوی و اخلاقی را بهشدت نفی میکنند و میگویند هر شخص خودش خدای خودش است. آنها فلسفه عقلانی را خوار میدانند و با دید ترس به مسائل ماوراءالطبیعی نگاه میکنند. 3 - شیطانپرستی لاویی:اینها بر مبنای فلسفه آنتوان لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمده، تشکیل شدهاند. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت است. آنها هم خود را خدای خود میدانند و تعالیم خداجویانه کلیساها را مسخره میکنند. یک شیطانپرست لاوی مدعی آن است که کسانی که خودشان را شیطانپرست میدانند، نباید به طرز فکر هیچ گروه خاصی وفادار بوده و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول داشته باشند. 4 - شر پرستان:این فرقه از شیطانپرستان، ریشه در دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا دارد. آنها بهشدت افراطی و غیرانسانی عمل میکنند. کارنامه آنها مملو است از اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان». از آنجا که شیطانپرستی ریشه در باورهای تحریفشده مسیحیت دارد، این معضل بیشتر در جوامع مسیحی و لائیک بهچشم میخورد و جالب است بدانید بیشترین انتقادات به شیطانپرستی از طرف خود مسیحیان است. اینها نمادهای معروف گروههای شیطانپرستی است؛ نمادهایی که ممکن است روی بعضی لباسها ببینید و بدون اطلاع از فلسفهشان، آنها را بپوشید. ستاره 5 پر وارونه در مراسم مخفیانه جادوگران برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. شکل ظاهری این ستاره برای شیطانپرستان به صورتی است که 2 رأس ستاره به طرف بالاست. در این نشانه شیطان مهم نیست دایرهای دورش باشد یا نه. بافومت این خدای شیطانی و علامت شیطانیاش که بهعنوان شناسه روی ماشین هواداران زده میشود، در جواهر فروشیها هم زیاد است. رسم شده سنگتراشان بر دل سنگ آن را بتراشند تا خانه مریدان بیعلامت نماند! ستاره 5 پر در جادوگری استفاده میشود و برای آنها نشانگر عناصر آب، خاک، آتش و روح اطراف آنهاست. ستاره 6 پر این ستاره داوود نیست بلکه یکی از رایجترین علائمی است که در نیروهای شیطانی و جادو از آن استفاده میشود. آدجت این هم علامت لوسیفر(پادشاه جهنم!)، اشک زیرچشم هم نماد محیط محزون و افسرده اطرافش است. پایگاه و پرتگاه شیطان در میان مراکز پاتوقهای شیطانپرستان 2 جا از همه مهمتر است: 1 - کلیسای شیطان (Church of Satan): اولین سازمان فلسفی برای معتقدین به مبادی فلسفی شیطانپرستی است که توسط آنتوان لاوی در ۳۰آوریل ۱۹۶۶ در سانفرانسیسکو تاسیس شد. 2 - معبد ست (Temple of Set): ست نام یکی از خدایان مصر باستان است و این معبد یکی از مخوفترین، مشهورترین و مخفیترین سازمانهای شیطانپرستی است. معبد ست اولین جامعه مخفیای است که ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپ» در جهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است. معبد ست در سال۱۹۷۵ توسط مایکل آکینو در سانفرانسیسکو بنیانگذاری شد. او و گروهی دیگر از کشیشان کلیسای شیطان بهخاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی و همچنین به خاطر فساد موجود در کلیسای شیطان، از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند. بارزترین تفاوت میان کلیسای شیطان و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است. معتقدین به کلیسای شیطان (C.O.S)، که سیتنیست (Saitanist) نامیده میشوند، بر این باورند که شیطان موجودی نمادین است و وجود خارجی ندارد. آنها از شیطان برای نشان دادن توجهات خود و به استهزا گرفتن مسیحیت بهره میگیرند. در حالی که پیروان معبد ست که ستیانس (Setians) نامیده میشوند، معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد و به آن «پادشاه تاریکی» میگویند. آنها او را «ست؛ پادشاه حقیقی تاریکی» مینامند. سیتن (Satan) نامی است که از انجیل به عنوان پادشاه تاریکی گرفته شده ولی ست (Set) نام خداوند مرگ و عالم اموات در مصر باستان است. درست مثل مفهوم گناه است. مفهوم بدی یا چیزهای دیگر نظیر این؛ چیزهایی که از همان روز اول آفرینش، روح آدم را خراش میداده و میتراشیده و نابود میکرده. مفهوم «شیطان» و وجود شر، از همان ابتدا با پسر آدم بوده است. اینکه شیطان وجود دارد؟ ندارد؟ چه کار میکند؟ چه کار میخواهد بکند؟ چه کار میخواهد و نمیتواند بکند؟ چرا شیطان، شیطان شد؟ و چیزهایی نظیر اینها، از سؤالاتی بوده که به قول آن اساماس بیمزه، شبها نمیگذاشته آدمها راحت بخوابند. در قدیمیترین متنهای تاریخی – مثل گیلگمش – یا در همین داستانهای امروزی، خیلی جاها سروکله شیطان، اهریمن، ابلیس، لوسیفر – یا به قول تالکین «ملکور» - پیدا میشود. خلاصه که شیطان، خیلی قبل از اینکه این گروههای عجیب و غریب پیدایشان بشود، توی ذهن و زندگی بشر بود. منتها آن موقع شیطان، شیطان بود؛ یا داشت پسر آدم را وسوسه میکرد یا توطئهای علیه خوبی تدارک میدید. یعنی چیزی غیر از این 2 تا نبود؛ شیطان، شیطان بود. اینجوری نبود که شیطان مفهومی باشد برای اینکه کسی یا کسانی هر کاری دلشان خواست بکنند و از زیر بار همه مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی شانه خالی کرده و آخرش هم کثافتکاریشان را بیندازند گردن شیطان. آن موقع هنوز گروههای مثلا شیطانپرست در کار نبودند و شیطان وسیله نشده بود؛ شیطان خودش یک موجود سیاه و شرور بود؛ درست برخلاف حالا که آدمهایی (آدمهایی؟!) پیدا شدهاند که از شیطان هم سیاهکارتر هستند. حکایتی هست که میگوید یک بابایی میخواست کار خلافی بکند، رفت و یک نقشه حسابی برای کارش ریخت و طرحش را اجرا کرد. چند وقت بعد، یاد آن نقشه و آن خلاف افتاد، شرمنده شد و «لعنت بر شیطان»ی حواله کرد. شیطان هم ظاهر شد و گفت «لعنت بر خودت! من عقلم به آن نقشه تو نمیرسید!». حالا حکایت این گروههای شیطانپرست هم همین است. برای اهداف خودشان رفتهاند کاری را که تا دیروز مخصوص شیطان بوده (وسوسه) به عهده گرفتهاند و اسم خودشان را هم گذاشتهاند پرستنده شیطان. واقعا که لعنت به خودشان!او یک فرشته بود!
مشق شیطان
آغوش شیطان
نشانههای شیطان
تفاوت میان کلیسای شیطان و معبد ست:
لعنت به خودشان!
بسم الله الرحمن الرحیم
چکیده : این مقاله به این پرسش می پردازد که گروه های شیطان پرست از طریق موسیقی چگونه افکار و عقاید خود را منتقل میکنند ؟ چنین به نظر میرسد که موسیقی یکی از تاثیر گذار ترین وسایل ارتباطی برای تبلیغ اینگونه فرقه ها میباشد و برخی انواع موسیقی به ابزاری برای جلوه کردن شیطان و تبلیغ شیطان پرستی تبدیل شده اند. و ما به این شیوه ی تبلیغ عقاید از طریق یک مطالعه ی موردی میپردازیم. این کار نگرشی است درمورد موسیقی و ترویج شیطان پرستی از طریق این ابزار رسانه ای. قصد ما این است که به تاثیر موسیقی و هنر مندان آن بر القای ارزشهای خاص بر مخاطبان بپردازیم. بدین منظور ابتدا به تشریح یک نمونه تزریق عقاید شیطانی می پردازیم, در نهایت یکی از هنرمندان موسیقی متال به نام مرلین منسون و کارهای او را که مبلغ نوعی فلسفه دینی خاص و شیطان پرستی است مورد بررسی قرار میدهیم. واژگان کلیدی: موسیقی . شیطان . شیطان پرستی . ضد مسیح . مرلین منسون . هنرمند . بلک متال . آنتوان لاوی . کلیسای شیطان . یزیدیان . درک فرا آگاهی . مقدمه: شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. قدیمیترین شاهد ثبت شده راجع به شیطان پرستی در کتاب "تکذیب یک کتاب" توسط توماس هاردینگ (1565) به چشم میخورد. شیطان موفق شده با فرایند هنر پستمدرن در موسیقى پستمدرن و سینماى پستمدرن، زمینههایى را فراهم کند تا بر دورانی که در آن، ترس از مدرنیزم موضوعیت پیدا کرده حاکم شود. دوران" پستمدرن" و "مدرن" تمام شده و وضعیت "ترنسمدرن"[2] آغاز شده است.که در این دوره شیطان بیشتر جلوه گر میشود. (عباسی ، 1385) شیطان پرستی شیطان پرستی را به دو گروه "راه چپ" مخالف با "راه راست" طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند. شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی[3] و یا خودمحوری [4]و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند. شیطان پرستی فلسفی به طور غیر رسمی و گستردهای این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به آنتوان شزاندر لاوی[5] میدانند. او کسی بود که کلیسای شیطان[6] را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود)، در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند (اگرچه بایدی هم برای نبود آن ندارند) به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست. در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خار میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند. و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای "جهان واقعی" را تشکیل میدهند. شیطان پرستی دینی گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست اول باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا بهوسیله شیطان شناخته میشوند قبول داشته باشد. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند. بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا (یا خدایان) میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی از خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است . فلسفه شیطانی در انجیل شیطان انجیل شیطانی شامل 4 بخش است : "کتاب شیطان" ،"کتاب لوسیفر"،"کتاب بلیل[7] و" کتاب لویتان[8] که هر کدام شامل مطالب خاص خود میباشند فصل اول این کتاب احکام 9 گانه شیطان پرستی است . این 9 حکم از این قرارند : شیطان میگوید دست و دلبازی کردن بجای خساست. شیطان میگوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی شیطان میگوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود. شیطان میگوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان شیطان میگوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت .[9] شیطان میگوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی شیطان میگوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساخته است. شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند. شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است. لاوی سپس ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است: ۱۱ قانون شیطانی هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن. هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن. وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو. اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن. هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده. هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری. اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد. هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن. کودکان را آزار نده. حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان. وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن. شیطان پرستی در ایران : بیشتر شیطان پرستی در ناحیه غربی کشور و ناحیه مرکزی ایران دایر است . مخصوصا در شهرهای غرب و جنوبغرب کشور و کردنشین که حتی مراسم این عده در کوهها و دره ها نیز هنوز برگزار میشود و قربانی آنها حیوان است . بعضی از این کانونهای شیطان پرستی در تهران نیز در حال گسترش است که از طریق وبلاگ ها به پذیرش عضو برای انجمن شیطان گرایان ایران مبادرت می کنند. یزیدیان زبان یزیدیها کردی است و اکثر آنان در کردستان عراق (بیشتر در اطراف موصل و مغرب آن در ناحیهٔ سنجار) و قسمت کردنشین ارمنستان و اطراف تفلیس زندگی میکنند. هرچند که در تمام قسمتهای کردنشین وجود دارند و شمار نسبتاً زیادی نیز در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) پناهنده شدهاند. شمار یزیدیان حدود ۱۵۰ هزار نفر ذکر شدهاست.(مشکور ،1368) اعتقادات «یزیدیان» هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که «جهان و هرچه در او هست» از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافتهاست. خداوند به ادعای خود، مشابه باور معمول ادیان سامی، انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه به باور خود خداوندی خدا فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ میخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند، ملک طاووس «شیطان» از این دستور نابجای ایزدی سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت. محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند. «مُصحَف رَش» (کتاب سیاه) نام دومین کتاب یزیدیهاست . از اعیاد معروف یزیدیان میتوان «شامیرام» را نام برد. گروه های شیطان پرستی ایرانی مهمترین گروه ها ی جوانان در ایران در شهر تهران مستقر بوده و ویژگی های آنها از لحاظ خشونت ، بی بند و باری اخلاقی و جنسی، بزهکاری نسبت به انواع غربی آن تعدیل شده است. اعضای این گروه ها اغلب جنبه های اعتقادی و آرمانی انواع غربی خود را یدک کشیده و گاهی متناسب با این اعتقادات دست به کنش میزنند . بلک متال [10] این گروه شعبه یا شاخه ای از متال ها هستند. علامت این گروه یک صلیب برعکس با علایمی به صورت 666 است که عدد "شیطان یا آنتی کرایست " میباشد. اعضا این گروه وجود خدا را قبول دارند ولی معتقدند که خدا ضعیف است و هدفش از آفرینش بازی دادن انسان هاست. آنها شیطان پرستند و معتقدند شیطان قوی تر بوده و اولین کسی بود که خود را از این بازی کنار کشید. پس کسی که شیطان را می آفریند و بعد نمیتواند بر او تسلط یابد، ضعیف است. این گروه دارای رقصی به نام "هدبنگ" هستند که عبارت است از رقص از طریق سر.محل گرد آمدن اعضای این گروه در ایران پاساژگلستان در شهرک غرب، پاساژصفویه، سرخه بازار، پارک لاله، پارک ملت و زیر پل کریم خان است. ریو[11] این گروه، گروه جدیدی است که به تازگی در ایران رواج یافته است. ریوها در اصل شیطان پرست هستند. تیپ ظاهری این افراد به شرح زیر است: پالتوی بلند مشکی و در زیر ، یک بلوز استرچ مشکی. این گروه روی بازوی چپ خود مار خالکوبی کرده اند که سمبل شیطان است و در دست راست نیز طرح شیطان را خالکوبی میکنند که عبارتست از دایره ای با ستاره ای در وسط (پنتاگرام) و یک صلیب برعکس روی آن. شیطان درموسیقی (پیامهای پنهانی): درغرب سال 1950را سال تولد ونزول رسمی شیطان بوسیله موسیقی نامیده اندودر همین سال بود که گروه « بیتل ها [12]» و« الویس پریسلی » که از شعبات گروه های«راک اندرول [13]» هستند شروع به کارکردند ومروج این مکتب (شیطان پرستی [14]) شدند. این گروهها برطبق گفته ها ونوشته هایشان، نفس وزندگی خودرابه شیطان سپرده اند وشیطان راچون خدای خود می پرستند وخدمت می کنند ودربیانیه های خود اعلام کرده اند که شیطان نیز به آنان قدرتی داده است تا بوسیله آن معجزاتی انجام دهند که باعث خودکشی اشخاصی می شوند که برای شنیدن کنسرت آنها می آیند . این گروههای شیطانی قادرند که به وسیله کنسرتی که اجرا میکنند مردم را به صدمه زدن به خود وحتی خود کشی ترغیب کنند. مثلا در مورد گروه « پینک فلوید [15]» میانگین خود کشی یا صدمه رساندن شدید به خود، بعد از هر اجرای این گروه 15تا20نفر می باشد . «پس از پایان یکی ازبرنامه های (بیتل ها ) برای اولین بار(هیستری ) به طور دسته جمعی به جوانان حاضردرکنسرت دست داد. جوانان که از موسیقی پر هیجان آنها عاصی شده بودند به خیابانها ریختند ،اتومبیلها را آتش زدند؛ شیشه های مغازه ها راشکستندوتعداد135 نفر از آنها از فرط هیجان غش کردند که به بیمارستان منتقل شدند. دریکی دیگر ازبرنامه های بیتلها در « گلاسکو» 300 نفردختریک جا غش کردند.»[16] علائمی که این گروهها برای نیرو گرفتن از آن استفاده می کنند عبارت است از: صلیب برعکس ، ستاره پنج پر( پنتاگرام)[17] سر بز ، عدد 666 و... که نمونه بارز این علائم را درکلیسای شیطان پرستان درنیویورک می توان دید که به صورت یک صلیب بزرگ وبرعکس می باشد ،اما درمورد مفاهیم وپیامهای این آهنگها ،می توان گفت این آهنگها ،بر پایه کفربه خدا وانبیا، دعوت به سکس ،مواد مخدر،خودکشی وقتل می باشد. این پیامها با صدای بسیارضعیف وکوتاه در پس زمینه نوار ضبط می شود که گوش قادر به شنیدن مستقیم آنها نیست . اگردرحالت طبیعی شنیده شود ،چیزی از پیام را نمی توان شنید وفقط متن ساده نوار شنیده خواهد شد وازقدرت شیطانی خفته درپشت نوارآگاه نمی شویم . «ویلیام دورل » دکتر مغزدرطی تحقیقات چهارده ساله خود می نویسد:«درمغزانسان دستگاهی مانند کامپیوتر وجود دارد که اطلاعات غیر منطقی ومستقیم راازمغز دور می کندوانسان را وا می دارد تا این اطلاعات را فراموش کند ولی اگر هر گونه اطلاعاتی به بخش خاصی از مغز برسد، مغز آن را بدون چون وچرا پذیرفته وجزء قواعد روزمره خود قرار می دهد ، بااین روش می توان به سادگی اطلاعات خاصی راوارد سیستم اطلاعاتی مغز کرد ، بدون این که شخص درموقع شنیدن متوجه پیام درونی آن شود . این سیستم اطلاعاتی وگیرنده پیامها رادراصطلاح « درک فرا آگاهی [18]» می گویند (پیامهایی که گوش نمی شنود ولی مغزآنها رادریافت می کند.) » یک مورد واقعی برای تأثیر سریع وغیر قابل انکار این گونه پیامها برمغز: دریکی ازسینماهای نیویورک درطی پخش یک فیلم خاص، میزان خرید نوشابه «کوکا کولا» و«پاپ کورن » به چندین برابر حالت عادی می رسید . دلیل آن این بود که:صحنه قابل دیدن دریک لحظه برای چشم در روی نوار فیلم 5یا6قاب است؛طراح این کار بین هر 16قاب یک اسلاید کارگذاشته بود که روی آن نوشته بود نوشیدن کوکا کولاوخوردن پاپ کورن لذت بخش است ، دیدن این اسلاید برای چشم غیر ممکن است واین قضیه زمانی لو رفت که فیلم روی یکی از همین اسلاید ها پاره شد واین عبارت روی سینما دیده شد که البته کار به دادگاه کشیده شد. این نمونه نشانگرقدرت مغزانسان است که از هر کامپیوتر سریع تر ودقیق تر عمل می کند .(Advertising age 1957) در آهنگ «لایس لابونیتا» از «مدونا[19] » که جاهایی ازاین آهنگ به زبان اسپانیولی خوانده می شود وکلمه « گومو برگن» تکرارمیشود که پشت نوار این عبارت «به من شیطان گوش بده »می باشد . مرلین منسون در اینجا به تحلیل آثار هنرمندی میپردازیم که خود را ضد مسیح[20] میخواند و به نوعی مروج شیطان پرستی است. برایان وارنر(مرلین منسون)در کانتون اوهایو متولد شد . به عنوان یک روزنامه نگار با زمینه و گرایش موسیقی مشغول کار شد در 1989 با گیتاریستی به نام اسکات میچل آشنا و پس از مدتی دوست شد. آنها تصمیم به تشکیل یک گروه گرفتند و همان زمان بود که اسکات خود را با نام دیزی برکویچ و وارنر خود را با نام مارلین منسون مطرح ساختند. اندک زمانی نوازنده باس گجت گین و نوازنده کیبورد مادونا واین نیز به گروه ملحق شدند گروه اوایل با نام مرلین منسون و اسپوکی کیدز شروع به فعالیت نمود .استفاده از جلوه های بصری خاص در این نمایش ها آرایش خاص منسون و فضای آثارشان به سرعت گروه را مطرح نمود و تا سال 1992 آنها در میان عامه پسندترین حرکت های هنری در حیطه فلوریدای جنوبی به شمار می رفتند. منسون یک خواننده ی آنتی کرایست و ضد مسیح (دجال) و دارای فلسفه ای منفی باف است(در رابطه با دنیا) . . عقاید او که همه آنها در موزیک های او به نمایش در میاید این را حاکم است که انسان را پست ترین موجود خلق شده مینامد و دیگری این است که خود را خدا میداند و میگوید هرکس خدای خودش است.(او دشمن دین مسیح نیز هست تا حدی که در یکی از کنسرتهایش انجیل را هم پاره کرد). مرلین منسون در دیداری که با آنتوآن لاوی موسس کلیسای شیطان داشت توسط لاوی عنوان کشیش را دریافت کرد. که در کلیسای شیطان به معنای کسی است که مورد احترام کلیسا است. او با سبک خاص خودش طرفداران زیادی کسب کرده که درکنسرت هایش برای او خود کشی هم میکنند. ولی همین سبک برای او منتقدان زیادی کسب کرده که در مصاحبه هایش که یکی از آنها با آقای مایکل مور از منتقدان بزرگ آمریکا است میگوید که طریقه تیپ من برای این است که با طن پست انسان را به آنها نشان دهم وبگویم زیر آن لباس های زیبایشان چه چیزی وجود دارد. عقاید او که همه آنها در موزیک های او به نمایش در میاید این را حاکم است که انسان را پست ترین موجود خلق شده مینامد و دیگری این است که خود را خدا میداند و میگوید هرکس خدای خودش است. (او دشمن دین مسیح نیز هست تا حدی که در یکی از کنسرتهایش انجیل را هم پاره کرد).او برای خود گروهی نژاد پرست تشکیل داده که خود را رهبر آن گروه کرده و با طرفداران خود در آن فعالیت میکند.در ضمن او با سیست های امریکایی ها نیز مخالف است. در زیر به نقد و تفسیر برخی آهنگ ها و کلیپ های منسون میپردازیم که مضمونی شیطانی دارند: آهنگ هیچکس ها[21] این کلیپ در سال 2000 ساخته شده و جزء آلبوم هالیوود است. مضمون کلی این کلیپ در رابطه با آدمهایی است که می خواهند با تکیه بر شیطان و توکل بر او از هیچ کس بودن به کسی شدن برسند و قدم به دنیایی رو به پایین می گذارند. در این کلیپ می بینیم که دختر بچه ای از جایی شبیه به یتیم خانه فرار می کند و از دریچه ای و در انتها بطور ناخواسته پا به قلمرو شیطان می گذارد و این قلمرو آنقدر بزرگ است که گویی همه ما در آن هستیم . در جایی از این کلیپ می بینیم که اداره آن یتیم خانه به دست انسانهای پول پرست است و منسون با دادن اندکی پول به آنها گویی روح و جسم آن دختر را با هم می خرد . کلیپ نوجوانان یکبار مصرف[22] این کلیپ جزء آلبوم هالیوود است و در سال دوهزار ساخته شده و در رابطه با نوجوانانی است که امروزه تربیتی بسیار سطحی دارند و از دین و زندگی به اندازه یک میمون اطلاعات دارند . در ابتدای این کلیپ می بینیم که هیولایی از آب بیرون می آید و هدف او بنیادی است و تحریف مسیحیت و انحراف نوجوانان است و به سرعت بالا می آید و این هیولا «شیطان» می داند که باید چه کار بکند و هدف او نوجوانان است ، نوجوانانی که نباید به دنبال دین باشند و باید از آن متنفر باشند و منسون به این نوجوانان یکبار مصرف [23]می گوید. در کلیپ می بینیم که میمونی از صلیب بالا و پایین می رود و آن را مورد بازیچه قرار می که منظور منسون از میمون نوجوانان امروزی است که به لا مذهبی و بی قیدی بالایی رسیده اند . در صحنه دیگر آخرین شام مسیح را می بینیم که در وسط میز به جای مسیح میمونی نشسته و روی میز هم به جای شام جسد یک انسان به تصویر کشیده شده که می تواند این صحنه تعریفهای متفاوتی داشته باشد . در این کلیپ می بینیم که منسون با لباس یک کشیش است و خودش در این رابطه می گوید که منظورش این است که با این کار این در ذهن بیننده تداعی می شود که بیننده باید آماده پذیرفتن نصیحت باشد. تحریف های مختلف از مسیح کاری است که نویسندگان و فیلسوفان مدرنیته بدون هیچ ملاحظه ای به آن عمل کرده اند و منسون در چندین شعر خود به این موضوع اشاره کرده ، آهنگهایی مثل hard long road out of hell و یا آهنگ personal Jesus و در تمام این آهنگها می بینیم که منسون نسبت به تحریف، از مسیح انتقاد کرده است . نتیجهگیری شیطان پرستان بر نقش موسیقی متال در جذب جوانان تاکید دارند. خوانندگان زیادی از جمله مرلین منسون و کینگ دایموند از اعضای کلیسای شیطان هستند و اخیرا مرلین منسون به عنوان کشیش کلیسای شیطان در آمریکا انتخاب شده است. بلاش برتن مسئول کلیسای شیطان در آمریکا در این باره می گوید : « بسیاری از جوانان به لطف موسیقی راک ، به ویژه ترانه های مرلین منسون ، به شیطان پرستی روی آورده اند و خواهان عضویت در کلیسای شیطان هستند.»
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث (1) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اِذا وُضِعَتِ المائِدَةُ حَفَّتها اَربَعَةُ آلفِ مَلَکٍ، فَاِذا قالَ العَبدُ: بِسمِ اللّه قالَتِ المَلائِکَةُ: بارَکَ اللّه عَلَیکُم فى طَعامِکُم ثُمَّ یَقولونَ لِلشَّیطانِ اُخرُج یا فاسِقُ، لا سُلطانَ لَکَ عَلَیهِم؛
هرگاه سفره پهن مى شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى آیند. چون بنده بگوید: «بسم اللّه » فرشتگان مى گویند: «خداوند، به غذایتان برکت دهد!» سپس به شیطان مى گویند: «اى فاسق! بیرون شو. تو بر آنان، راه تسلّط ندارى».
(کافى، ج 6، ص 292، ح 1)
حدیث (2) پیامبر صلى الله علیه و آله :
صَلاةُ اللّیلِ مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِکَةِ وَ سُنَّةُ النبیاءِ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ اَصلُ الیمانِ وَ راحَةُ البدانِ وَ کَراهیَةٌ لِلشَّیطانِ وَ سِلاحٌ عَلَى العداءِ وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولُ العمالِ وَ بَرَکَةٌ فِى الرِّزقِ؛نماز شب، موجب رضایت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدن ها، مایه ناراحتى شیطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولى اعمال و برکت در روزى است.
(ارشاد القلوب، ج 1، ص 191)
حدیث (3) پیامبر صلى الله علیه و آله :
لا یُطَوِّلَنَّ أَحَدُکُم شارِبَهُ وَلا شَعرَ إِبطَیهِ وَلا عانَـتَهُ فَإِنَّ الشَّیطانَ یَتَّخِذُها مَخبَئا یَستَتِرُ بِها؛
کسى از شما موهاى سبیل و موهاى زیر بغل و موى زیر شکم خود را بلند نکند؛ چرا که شیطان (میکروب) این نقاط را پناهگاه خود قرار داده، و زیر موها پنهان مى شود.(وسائل الشیعه، ج 1، ص 422، ح 6)
حدیث (4) امام باقر علیه السلام :
اِنَّما قُصَّ الظفارُ، لاَِنَّها مَقیلُ الشَّیطانِ وَ مِنهُ یَکونُ النِّسیانُ؛
کوتاه کردن ناخن، از آن رو لازم است که پناهگاه شیطان است و فراموشى مى آورد.(کافى، ج 6، ص 490، ح 6)
حدیث (5) پیامبر صلى الله علیه و آله :
لا تُبَیَّتُوا القُمامَةَ فى بُیوتِکُم وَ اَخرِجوها نَهارا، فَاِنَّها مَقعَدُ الشَّیطانِ؛
زباله را شب در خانه هاى خود نگه ندارید و آن را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید، زیرا زباله نشیمنگاه شیطان است.(من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 5، ح 4968)
حدیث (6) پیامبر صلى الله علیه و آله :
لا تُبَیَّتُوا القُمامَةَ فى بُیوتِکُم وَ اَخرِجوها نَهارا، فَاِنَّها مَقعَدُ الشَّیطانِ؛
زباله را شب در خانه هاى خود نگه ندارید و آن را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید، زیرا زباله نشیمنگاه شیطان است.(من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 5، ح 4968)
حدیث (7) پیامبر صلى الله علیه و آله :
لِیُبالِغ اَحَدُکُم فِى المَضمَضَةِ وَ ا لستِنشاقِ، فَاِنَّهُ غُفرانٌ لَکُم وَ مَنفَرَةٌ لِلشَّیطانِ؛
سزاوار است هر یک از شما در دهان و بینى زیاد آب بچرخاند، چرا که این کار، مایه آمرزش شما و گریزِ شیطان است.(ثواب الاعمال، ص 19)
حدیث (8) پیامبر صلى الله علیه و آله :
بَیتُ الشَّیاطینِ مِن بُیوتِکُم بَیتُ العَنکَبوتِ؛
خانه هاى عنکبوتى که در اتاق هاى شماست، لانه شیاطین است.(کافى، ج 6، ص 532، ح 11)
حدیث (9) پیامبر صلى الله علیه و آله :
ما مِن شابٍ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ اِلاّ عَجَّ شَیطانُهُ : یا وَیلَهُ ، یا وَیلَهُ! عَصَمَ مِنّى ثُلُـثَى دینِهِ ، فَلیَتَّقِ اللّه العَبدُ فِى الثُّـلُثِ الباقى ؛
هر جوانى که در سن کم ازدواج کند ، شیطان فریاد بر مى آورد که : واى برمن ، واى بر من! دو سوم دینش را از دستبرد من ، مصون نگه داشت . پس بنده باید براى حفظ یک سومِ باقى مانده دینش ، تقواى الهى پیشه سازد.
(نوادر راوندى ، ص 112)
حدیث (10) پیامبر صلى الله علیه و آله :
یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه وَ الشَّیطانُ وَ الحَقُّ وَ الباطِلُ وَالهُدى وَ الضَّلالَةُ وَ الرُّشدُ وَ الغَىُّ وَ العاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ العاقِبَةُ وَ الحَسَناتُ وَ السَّیِّئاتُ فَما کانَ مِن حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما کانَ مِن سَیِّئاتٍ فَلِلشَّیطانِ لَعَنَهُ اللّه ؛ اى مردم! جز این نیست که خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنیاست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شیطان ملعون است.
(کافى، ج 2، ص 16، ح 2)
حدیث (11) امام صادق علیه السلام :
یَقولُ إِبلیسُ لِجُنودِهِ: أَلقوا بَینَهُمُ الحَسَدَ وَالبَغىَ، فَإِنَّهُما یَعدِ لانِ عِندَ اللّه الشِّرکَ؛
شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرک است.(کافى، ج2، ص327، ح2)
حدیث (12) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّیطانِ وَ اِنَّ الشَّیطانَ خُلِقَ مِنَ النّارِ وَ اِنَّما تُطفَأُ النّارُ بِالماءِ فَاِذا غَضِبَ اَحَدُکُم فَلیَتَوَضَّ؛
خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد.(نهج الفصاحه، ح 660)
حدیث (13) پیامبر صلى الله علیه و آله :
زَیـِّنوا مَوائِدَکُم بِالبَقلِ؛ فإِنَّها مَطرَدَةٌ لِلشَّیاطینِ مَعَ التَّسمیَةِ؛
سفره هایتان را با سبزى، زینت دهید ؛ زیرا سبزى با بسم اللّه الرحمن الرحیم، شیطان را طرد مى کند.
(مکارم الأخلاق، ص 176)
حدیث (14) امام صادق علیه السلام :
إذا تَوَضَّأَ أحَدُکُم و لَم یُسَمَّ کانَ لِلشَّیطانِ فى وُضوئِهِ شِرکٌ و إن أکَلَ أو شَرِبَ أو لَبِسَ و کُلُّ شَى ءٍ صَنَعَهُ یَنبَغى أن یُسَمِّى عَلَیهِ فَإن لَم یَفعَل کانَ لِلشَّیطانِ فیهِ شِرکٌ؛
هر گاه یکى از شما وضو بگیرد و بسم اللّه الرحمن الرحیم نگوید. شیطان در آن شریک است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد یا لباس بپوشد و هر کارى که باید نام خدا را بر آن جارى سازد، انجام دهد و چنین نکند، شیطان در آن شریک است.
(محاسن، ج 2، ص 433)
حدیث (15) امام صادق علیه السلام :
آکِلُ الرِّبا لایَخرُجُ مِنَ الدُّنیا حَتّى یَتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ؛
ربا خوار از دنیا نرود، تا آن که شیطان دیوانه اش کند.
(بحارالانوار، ج 103، ص 120، ح 30)
حدیث (16) امام على علیه السلام :
عَلى لِسانِ المُؤمِنِ نُورٌ یَسطَعُ وَعلى لِسانِ المُنافِقِ شَیطانٌ یَنطِقُ؛
بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شیطانى است که سخن مى گوید.
(شرح نهج البلاغه، ابن أبى الحدید، ج20، ص280، ح 218)
حدیث (17) پیامبر صلى الله علیه و آله :
یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه وَ الشَّیطانُ وَ الحَقُّ وَ الباطِلُ وَالهُدى وَ الضَّلالَةُ وَ الرُّشدُ وَ الغَىُّ وَ العاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ العاقِبَةُ وَ الحَسَناتُ وَ السَّیِّئاتُ فَما کانَ مِن حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما کانَ مِن سَیِّئاتٍ فَلِلشَّیطانِ لَعَنَهُ اللّه ؛
اى مردم! جز این نیست که خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنیاست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شیطان ملعون است.
(کافى، ج 2، ص 16، ح 2)
حدیث (18) پیامبر صلى لله علیه و آله :
اِذا بَلَغَ الرَّجُلُ اَربَعینَ سَنَةً وَ لَم یَغلِب خَیرُهُ شَرَّهُ قَبَّلَ الشَّیطانُ بَینَ عَینَیهِ وَ قالَ: هذا وَجهٌ لا یُفلِحُ؛
هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبیش بیشتر از بدیش نشود، شیطان بر پیشانى او بوسه مى زند و مى گوید: این چهره اى است که روى رستگارى را نمى بیند.
(مشکاة الأنوار، ص 295)
حدیث (19) امام صادق علیه السلام :
اِنَّ الشَّیطانَ لَیَطمَعُ فى عالِمٍ بِغَیرِ اَدَبٍ اَکثَرُ مِن طَمَعِهِ فى عالِمٍ بِاَدَبٍ ، فَتَاَدَّبوا وَ اِلاّ فَاَنتُم اَعرابٌ ؛
شیطان ، در عالِمِ بى بهره از ادب بیشتر طمع مى کند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پس ادب داشته باشید وگرنه شما، بیابانى (فاقد تمدّن) هستید.
(کنز العمّال ، ح 45409)
حدیث (20) پیامبر صلى لله علیه و آله :
إذَا استُحِقَّت وَلایَةُ اللّه وَالسَّعادَةُ جاءَ الجَلُ بَینَ العَینَینِ و ذَهَبَ المَلُ وَراءَ الظَّهرِ و إذَا استُحِقَّت وَلایَةُ الشَّیطانِ وَالشَّقاوَةُ جاءَ المَلُ بَینَ العَینَینِ و ذَهَبَ الجَلُ وَراءَ الظَّهرِ؛
هرگاه کسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى آید و آرزو پشت سرش مى رود و هرگاه مستحق دوستى شیطان و بدبختى باشد، آرزو پیش چشم او، و مرگ پشت سرش قرار مى گیرد.
(الکافى، ج 3، ص 258، ح 27)
حدیث (21) پیامبر صلى لله علیه و آله :
اَلا اُخبِرُکُم بِشَى ءٍ اِن اَنتُم فَعَلتُموهُ تَباعَدَ الشَّیطانُ مِنـکُم کَما تَباعَدَ المَشرِقُ مِنَ المَغرِبِ؟ قالوا: بَلى، قالَ: اَلصَّومُ یُسَوِّدُ وَجهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَـکسِرُ ظَهرَهُ وَ الحُبُّ فِى اللّه وَ المُوازَرَةُ عَلَى العَمَلِ الصّالِحِ یَقطَعانِ دابِرَهُ وَ الستِغفارُ یَقطَعُ وَ تینَهُ ؛
آیا شما را از چیزى خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند: چرا. فرمودند: روزه روى شیطان را سیاه مى کند، صدقه پشت او را مى شکند، دوست داشتن براى خدا و همیارى در کار نیک، ریشه او را مى کند و استغفار شاهرگش را مى زند.
(میراث حدیث شیعه ، ج 2، ص 20، ح 18)
حدیث (22) پیامبر صلی لله علیه و آله :
یا عَلىُّ اِذا حَضَرَ وَقتُ صَلاتِکَ فَتَهَیَّ لَها وَ اِلاّ شَغَلَکَ الشَّیطانُ وَ اِذا نَوَیتَ خَیرا فَعَجِّل وَ اِلاّ مَنَعَکَ الشَّیطانُ عَن ذلِکَ ؛
اى على! هرگاه وقت نمازت رسید، آماده آن شو وگرنه شیطان تو را سرگرم مى کند و هرگاه قصد [کار] خیرى کردى شتاب کن وگرنه شیطان تو را از آن باز مى دارد.
(بحارالأنوار، ج 7، ص 29)
حدیث (23) امام علی علیه السلام:
الصَّلاةُ حِصنٌ مِن سَطَواتِ الشَّیطانِ؛
نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
(غررالحکم، ص 56)
حدیث (24) امام صادق(ع):
اِذا رأَیتمُ العَبدَ مُتفُقَّداً لِذُنوبِ النّاس ناسیا لِذنوبه فَاعلُمو اَنَّهُ مُکرَ بهِ؛
هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده است بدانید که او فریب شیطان را خورده است.
(جهاد النفس، ح 237)
حدیث (25) پیامبر صلی لله علیه و آله :
اِذا رَاَیتُم الرَّجُل لایُبالی ما قال و لا ما قِیلَ لَهُ فَهُوَ شِرکُ الشَّیطان؛
هرگاه دیدید که مردی باکی ندارد که چه می گوید و چه درباره اش گفته می شود،چنین کسی شریک شیطان است
(جهادالنفس، ح687)