بسم الله الرحمن الرحیم
مهدویت، یکی از مسایلی است که همواره هدف شیادان بوده است. از ادعاهای فراوان امام مهدی بودن، تا ادعاهای باب بودن و ادعاهای رابطه داشتن. این ادعاها باید متناسب با شخصیت مدعی باشد، هر کسی نمیتواند ادعای مهدویت کند، مگر اینکه پیش از آن چهرهای معنوی از خود نشان داده باشد و به ترفندهای مختلف برای خود کرامتسازی کرده باشد. ادعای ارتباط نیاز به بستر ادعای مهدویت ندارد. میتواند در عین گناهکاری با ساختن یک داستان باورپذیر خود را بعنوان یک راهیافته به دیدار حضرت معرفی کند. فقط باید داستانش باورپذیر باشد.
شیادان پی منافع خود هستند، از مریدپروری تا درآمدهای اقتصادی. شیادان با توجه به بنیه خود شیادی میکنند. یک ناشناخته تازه از راه رسیده نمیتواند یک روزه خود را باب و نایب امام معرفی کند. بگذارید شیادان بیمایه را ریزشیاد بنامیم. ریز شیادان ادعا نمیکنند خود راهیافتهاند یا بابند، بلکه در بسیاری مواقع صرفاً حکایتگرند. فقط یک راوی خود را جا میزنند که ما خود هیچ نیستیم ولی میدانیم فلان فرد به دیدار آقا رفته است یا فلان فرد آن خبر را داد.
ریزشیادان هیچگاه ادعایی را درباره خود مطرح نمیکنند. فقط خبر میدهند. خبرهایشان آمیختهای از راست و دروغ است. خبرهای دروغشان هم رگههایی از حقیقت دارد، اما حقیقت تحریف شده. اگر اینگونه نباشد باورپذیر نیست. مطمئن باشید کسی که میخواهد خبری درباره ظهور بدهد مجبور است خبری جعلی از آیت الله العظمی بهجت(ره) نقل کند. واضح است چرا. ایشان یک فرد معنوی است و نقل قول از ایشان بسیار باورپذیر است. حتی اگر بعدا دفتر ایشان آن خبر را تکذیب کند، باز باورپذیر است.
مستندی به گونهای گسترده منتشر شده است و در آن ادعاهای فراوان سستی مطرح شده است و دروغهای پیدرپی گفته شده است. روایاتی که گفته شده است یا ضعیف و جعلیاند و یا اصلا وجود ندارند. مثلاً روایات شعیب ابن صالح روایات ضعیفی است و اینکه وی از ری قیام میکند اصلاً وجود ندارد. نقلیاتی که از دیگران است، ساختگی است، مانند آنچه از مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره) نقل شده است. و در تارنمای (سایت) ایشان در بخش شایعات تکذیب شده است. و دست آخر بر فرض صحت روایات و نقلیات شان، مصداقیابی آن به هیچ وجه قابل قبول نیست.
محققان مهدویت و حتی پژوهشگاه تخصصی مهدویت این مستند را رد کردهاند. جالب اینکه حامیان این مستند پس از رد این مستند توسط یکی از محققان مهدویت که کتابهای ارزندهای در این زمینه دارد به دروغگویی و دروغسازی علیه ایشان روی آوردهاند و بافتهاند که ایشان گفته است مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره) شیعه نیست. در حالیکه خود دفتر ایشان نقل مستند را از ایشان تکذیب کردهاند. البته ریزشیادان برای بقای خود به دروغ نیاز دارند.
علاوه بر رد تکتک ادعاهای این مستند، روایات عمده که وقتگذاران را تکذیب میکند و دروغگو میخواند بر علیه این مستند است. برای نمونه میتوان به روایت بسیار مشهور «کذب الوقاتون» اشاره کرد یا این خبر که در الغیبة شیخ طوسی و کتاب الغیبة نعمانی و دیگر مصادر نقل شده است « أخبرنا علی بن أحمد، عن عبید الله بن موسى العباسی، عن یعقوب بن یزید، عن محمد بن أبی عمیر، عن عبد الله بن بکیر، عن محمد بن مسلم، قال: ” قال أبو عبد الله (علیه السلام): یا محمد، من أخبرک عنا توقیتا فلا تهابن أن تکذبه، فإنا لا نوقت لأحد وقتا”» امام صادق علیه السلام فرمودند: «ای محمد! هر کس به تو خبر وقت ظهور ما را داد، هیچ ابایی از تکذیبش نداشته باش، زیرا ما برای هیچکس وقت را نمیگوییم».
چرا باید علیه این مستند و امثال آن موضع گرفت. مخاطب اصلی این مستند و این موضعگیری نه سازندگان این مستندند که ریزشیادانی بیش نیستند و نه حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف که صدها ادعا از این باب به ساحت قدسشان هیچ خللی ایجاد نمیکند، بلکه مردم عادی سادهدلند که به خاطر محبتشان به حضرت و اشتیاقشان به ظهور این ادعاها را باور میکنند.
چه اتفاقی میافتد بعد از یک مدت یا حتی بعد از چند سال که همین مردم عادی که این مستند و امثال آن را باور کردهاند و دیدهاند هیچ اتفاقی نیافتاد. آیا ویرانی اعتقاد به مهدویت و دین را در پی ندارد؟ فراموش نکنید مخاطب ما مردم عادی هستند که دارای فکر عرفی هستند.
یک فرد تحصیلکرده میتواند از این دروغ گذر کند و به دینش پایبند بماند. اما از یک فرد عادی که به راحتی این مستند را باور کرده است، انتظار نداشته باشید وقتی که دروغ بودن آن آشکار شود از عقیده خود دست نکشد. اگر میخواهید آموزه مهدویت زنده بماند، لطفاً جلوی این اعمال را بگیرید.
سلام آقا ایام فاطمیه را خدمت شما و تمامی یارانتان تسلیت می گویم(ای کاش منم جزو آن یارانی که شما قبولشان دارید باشم) برای تعجیل در ظهور آقا صلوات:
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک
(پاسدار اسلام, ش 258)
سوره ص آیه 76 آمده است: «... خلقتنی من نار...» مرا از آتش آفریدی. و نیز در سوره کهف داریم «فسجدوا الا ابلیس کان من الجن»
پس همه (ملائکه) سجده کردند به جز ابلیس که از جن بود، با توجه به آیه 15 سوره الرحمن که خلقت اجنه را از زبانهها و شعلههای آتش میداند و میفرماید: «و خلق الجان من مارج من نار» و جنیان را از زبانهها و شعلههای آتش خلق کرد، معلوم میشود شیطان از آتش آفریده شده است.
«ابلیس»نام خاص همان موجودى است که در داستان خلقت آدم بر او سجد نکرد و با وسوسه هاى خود او را از بهشت بیرون نمود. ولى «شیطان»یک واژه عمومى است که به معناى موجود شرور و موذى و وسوسه گر است که فرد بارز آن همان ابلیس است ولى افراد دیگرى هم دارد و همانگونه که خواهند آمد، ابلیس داراى ذریه و اعوان و انصار است که به همه آنها شیطان یا شیاطین گفته مى شود و همچنین از افراد انسان نیز به کسانى که شرور و موذى باشند شیطان گفته مى شود.بنابراین ابلیس اسم عَلَم و شیطان اسم جنس است
وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ
و چون به مؤمنان می رسند ، می گویند : ایمان آورده ایم و چون با شیطانهای خویش خلوت می کنند ، می گویند : ما با شما هستیم ، ما استهزایشان می کنیم
اما «شیطان» یک واژه عربى است بر وزن فیعال و از ماده «شطن»مشتق است که به معناى دور شدن است و به هر عصیانگر متمرد از انس و جن و حیوانات «شیطان»گفته مى شود و «شاطن»به معناى خبیث است و به ابلیس و ذریه و اعوان او به مناسبت همان تمرد و عصیانگرى و خباثت و وسوسه گرى ، شیطان اطلاق مى شود و به طورى که گفتیم از افراد بشر هم ممکن است
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ
و همچنین برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم برای ، فریب یکدیگر ، سخنان آراسته القا می کنند اگر پروردگارت می خواست ، چنین نمی کردند پس با افترایی که می زنند رهایشان ساز ،
البته این موضوع را که میخواهم بگویم ریطی به بحث ندارد ولی برای کسب اطلاع خوب است
گاهى بعضى از کسانى که با معارف قرآنى آشنائى ندارند، شیطان را که در متون اسلامى آمده است با «اهریمن»که در آئین ثنوى زرتشتى وجود دارد قابل مقایسه مى دانند در صورتى که چنین مقایسه اى کاملا غلط و نابجاست.
اهریمن در جهانبینى اوستایى خالق شر است در مقابل اهورا مزدا که خالق خیر است ولى قرآن، شیطان را نه به عنوان آفریننده شر بلکه به عنوان موجودى فریبکار و مکار معرفى مى کند و شیطان نه در مقابل خدا بلکه در مقابل آدم و فرزندان او قرار مى گیرد آنهم فقط قدرت وسوسه کردن دارد و توانایى تصرفات دیگرى را در روح و جسم انسان ندارد.پس شیطان پرستان جن پرستند پس شکی در ارتباط آنان با اجنه وجود ندارد( کابالای یهود)